سلام و درود بر تمامی شهیدان وطنم ،روحتان شاد،راهتان ادامه دارد عزیزانم من مادر سه پسر هستم که این را می نویسم ان شالله که بتوانم و خدا کمک کنه منم این چنین فرزندان برومندی تحویل بدهم .شهادت افتخار ماست ...لبیک یا حسین
این یک گوشه از پرپر شدن جوانان باغیرت ایران زمینه مردان مردی که با فدا کردن جان خودشون باعث شدن که ناموس و شرف ایرانی مصون و محفوظ و سرافراز بمونه .... یاد و خاطر شهدا گرامی وحشون شاد
این فیلم پخش شده توسط تلویزیون عراق ازعزیزان ماصحت ندارد چون آن گلگون کفنان نام آور حین جستجو دست بسته بودن یعنی دستها آنهاراازپشت بسته بودن تلویزیون عراق میخواهد دست بسته بودن شهدارا انکارنماید بله شهدای غواص وهمسنگران شهیدم بالباس غواصی بودن دشمن فرصت نداده بود لباس غواصی رابیرون بیاورند دشمن مکان بیرون آمدن غواصان کمین زده بودبه محض اینکه یکی یکی ازآب بیرون می آمدنددستگیر خلع سلاح میشدن دشمن ازترس خود دست آنان رابسته بود
با سلام اینجانب نیز در عملیات کربلای 4 و 5 حضور داشتم عملیات بخاطر لو رفتن شان شهدای عزیزی را از دست دادیم شب عملیات چه جوان های نورانی را دیدم که شهید شدند .صبح زود ما را سوار ماشین های کمپرسی کردند روی ماشین را چادر کشیدند من هم کفش کتانی پوشیده بودم زمین خیس بود ومن به سختی را ه می رفتم منطقه که رسیدیم کنار جاده پیاده شدیم نیروها به صورت منظم به طرف منطقه عملیات می رفتیم
به منطقه تعین شده رسیدیم چشمم به یک گونی افتاد دیدم چندجفت چکمه است وقتی آنها را خوشحال شدم یک جفت برداشتم و کتانی ها را عوض کردم مزرعه ای که تا شب ماندیم درختان خرما بودند بخاطر لو رفتن دشمن می دانست منتظر بود درگیری زود شروع شد و من چندین نفر از رزمندگان مجروح که شده بودند را می بستم خداوندبه آن عزیزانی که مظلومانه شهید شدند رحمت کند در عملیات کربلای 5 نیز نصف شب بود با خودم می گفتم که خدایا آلان مردم در شهرها راحت خوابیدند آیا قدر خون شهیدان را می دانند ببخشید که مطتلبم زیاد شده
سلام - لطفا از این فیلم ها بیشتر پخش کنید - یاران چه غریبانه . رفتن از این خانه ---- در ایران هرچه امنیت و عزت داریم از خون شهدا بدست آمده است ..... روحشان همیشه شاد .
به منطقه تعین شده رسیدیم چشمم به یک گونی افتاد دیدم چندجفت چکمه است وقتی آنها را خوشحال شدم یک جفت برداشتم و کتانی ها را عوض کردم مزرعه ای که تا شب ماندیم درختان خرما بودند بخاطر لو رفتن دشمن می دانست منتظر بود درگیری زود شروع شد و من چندین نفر از رزمندگان مجروح که شده بودند را می بستم خداوندبه آن عزیزانی که مظلومانه شهید شدند رحمت کند در عملیات کربلای 5 نیز نصف شب بود با خودم می گفتم که خدایا آلان مردم در شهرها راحت خوابیدند آیا قدر خون شهیدان را می دانند ببخشید که مطتلبم زیاد شده