سلام خسته نباشید . من چند وقتیه سرما خورده بودم بدنم درد میکرد الان فکر میکنم یه هفته ای میشه سرما خوردگی من خوب شده ولی خیلی فکر و خیال میکنم اصلا نمیتونم با خیال راحت و آسوده بخوابم همش حس میکنم بخوابم دچار ایست قلبی بشم خیلی میترسم وقتی به این چیزا فکر میکنم بدنم بی حس میشه و سردرد میگیرم نمیدونم چیکار کنم من ۱۶ سالمه
من چند وقتیه بهم ریختم حتی انقدر فکر میکنمکه خوابم نمیاد به خودم میام میبینم سه ساعته دراز کشیدم ولی دارم فکر میکنم حالم خوب نیست همش فکر میکنم ۱۵سالمه
ورزش کن تا خسته بشی ... وراحت تر بخوابی بیشتر علت این موارد ت این سن برای بلوغ یا استخون ترکوندنه که به بدن به شدت فشار میاره بهترین عمل هم ت این سن ورزش کردن و کشف علایق و استعداده...
ناشناس
۱۹:۴۹ ۰۲ دی ۱۴۰۰
من قبلاً این بیماری داشتم. باید دورورتون شلوغ باشه . سر خودتون رو گرم کنید
باسلام من الان 41سالمه وسالها 22سال موقع غذا خوردن فکرمیکنم مخصوصا شبها اینقدر دکتر اعصاب روانپزشک تاثیری نداشته واقعا تعجبم این همه علم پزشکی پیشرفت کرده ومن اینجوریم ممنون میشم کسی راهنمایی کنه باتشکر
من با همتون مواااااافقم، خداییش سخت به یه راه حل احتیاج دارم کسی هست؟!!!!
تو مغزم، تو ذهنم، تو همه سرم.....
کله ام میپوکه لطفا خواهش میکنم یه راه حلی بدین خیلییییییی، خیلیییییییی ممنون میشم
و موضوع اصلی اینکه، نمیتونم با این مشکل به درسام برسم،،،،، ........................................................................................................................................................................................
منتظرپاسختون هستم
سلام بزرگوار ببینیدشما بهترین کاری که میتونید انجام بدید تا افکار مزاحم شما رو با اختلال در یادگیری مواجه کنن اینه که اول هدفتون رو از درس خوندن مشخص کنید...کسی که هدفش مشخص باشه قطعا خیلی ازحرکاتی رو که اونو از هدفش دور میکنه نمیزنه...یه راهکار دیکه نوشتن این افکار مزاحمه من خودم مینویسم آخر شب میگم برم بهشون فکر کنم اصلا نمیرم چون دیگه ادم رقبتش نسبت به اینا عوض میشه...یه راهکار دیگه که برای زمان کنکور مفیده روزی 1ساعت حداقل یا هفته ای 7 ساعت پیاده روی واجب کفاعیه...ودر کلام اخر امید داشته باشید به امید پیروزی بجنگید و به اینده فکر نکنیدهیچ چیزی قابل پیش بینی نیست...هر روز درستم ثابت بخون...
:/
۱۲:۱۰ ۲۶ شهريور ۱۴۰۰
مغزم داری میترکه . کلا مثل یه عادت شده برام فکر کردن.
سلام منم تا دم دمای صبح به چیزی که قراره و دلم میخاد آینده بهم بده فک میکنم .و این باعث میشه دیر بیدار شم به زندگیم نمیرسم دچار افسردگی دو قطبی شدم یه حرفهای میاد سر زبونم که اصلا بهشون فک نکردم انگار یکی تو مغزم داره حرف میزنه تو خواب میبینم دستام قفل شده باز نمیشه بیدارم میشم باز اونجوریه دستام برا مدتی قفله رفتم دکتر عصاب قرص عصاب داد بد تر شدم به دادم برسید چیکار کنم
سلام و وقت بخیر خدمت شما عزیزان
من ۱۳ سال دارم
افکار منفی مثبت افکاری در مورد اینده لی گه قراره برام رقم بخوره تنهایی مرگ مشکلات زندگی و...
خیلی اذیت کننده هست برام
بیش از حد به یک موضوع فکر میکنم شب ها موضوع پیدا میکنم و براش تئوری میسازم .
که این فکر های مکرر و ثابت کردن موضوع ها برای بقیه خیلی سخت شده واسم طوری که هم وقت و هم انرژی درس خوندن رو دارم اما به همین دلیل نمیتونم درس رو آغاز کنم
واقعا برام سخته که این عادت رو ترک کنم
پسر جون ببین باید عادت های بدی که داری رو ترک کنی و خودتم خوبتر از همه اینو میدونی ... ورزش کن نماز بخون روزه بگیر و در اخر به خدا توکل کن...برای تایم بازی و درست پارت مشخص کن...
Eli
۱۲:۱۱ ۲۹ فروردين ۱۴۰۰
با خودم حرف میزنم یا با ادمای خیالیه تو ذهنم مکالمه میکنم بعضی وقتاا بلند بلند بعد از بعضی حرفای توی ذهنم خندم میگیره بلند بلند میخندم ذهنم خیلی شلوغه نمیتونم جمعش کنم واقعاا...
سلام.من الان 27 سالمه همه ی حرفهایی که بالا زدین داخل من هست از دست فکر میکنم واقعا خسته شدم اما روی خودم نمیارم منشاشم بابام هست همش میگه کار و پول و تولیدی تو اینده خوبی نداری با این روش پیش رفتن
اصلا کسی هست که پاسخی داشته باشه!؟
تو مغزم، تو ذهنم، تو همه سرم.....
کله ام میپوکه لطفا خواهش میکنم یه راه حلی بدین خیلییییییی، خیلیییییییی ممنون میشم
و موضوع اصلی اینکه، نمیتونم با این مشکل به درسام برسم،،،،، ........................................................................................................................................................................................
منتظرپاسختون هستم
من ۱۳ سال دارم
افکار منفی مثبت افکاری در مورد اینده لی گه قراره برام رقم بخوره تنهایی مرگ مشکلات زندگی و...
خیلی اذیت کننده هست برام
بیش از حد به یک موضوع فکر میکنم شب ها موضوع پیدا میکنم و براش تئوری میسازم .
که این فکر های مکرر و ثابت کردن موضوع ها برای بقیه خیلی سخت شده واسم طوری که هم وقت و هم انرژی درس خوندن رو دارم اما به همین دلیل نمیتونم درس رو آغاز کنم
واقعا برام سخته که این عادت رو ترک کنم