یه نفر تو ماه رمضون زنگ میزنه دفتر یکی از علما، می پرسه؛
حاج آقا من روزه بودم… داشتم تو آشپزخونه راه می رفتم، یهو پام لیز خورد و یه لیوان آب و دو تا دُلمه برگ مو و دو تا زولبیا و دو تا خرمارفت تو دهنم و ناخواسته قورت دادم
حاج آقا الان باید چی کار کنم؟
حاج آقا میگه: یه چای هم بخور بهت بچسبه
واقعا من متوجه نمیشم چطور میشه آدم حجابش رو سهواً فراموش کنه؛متاسفم برای این خانم که توی این شرایط که دشمنان ما منتظر سوژهان سهواً حجابشون رو رعایت میکنن؛ما هم که متوجه هیچی نمیشیم!بابا به خدا قسم ما قهرمان ورزشی زن بازیگرای زن رو در حد الگو نمیدونیم و اگر قراره اینقدر دچار خودبزرگ بینی بشن نمیخوایم داشته باشیمشون
می خواسته خودی نشون بده
وگرنه
هرچی میمون زشت تر ، ادا اطفارش بیشتر
این مدت هرچی پیزوری پوسیده ی مفلوک زشت بودند، خودشونو نشون دادند
خدا... را دید و شاخ نداد
والا
آخه اینقدر مسابقات بزرگی بود از همه سیارات اومده بودند ، اولین لیگ بین کهکشانی تاریخ بود.
برهنه که نرفته
چقدر تهدید!
چقدر فرصت؟
مقصر چهره ها و سلبریتی های خائن و بی شرفی هستند که اخلاق و وطن را به پول و شهرت میفروشند
صدای لرزونش و چهره بهت زده و سردش و آب دهنی که هی قورت میداد نشون دهنده همچیز بود...همون اعتراف اجباری بود فقط در قالب مصاحبه
فکر کنم جو زده شده بودی؟
حاج آقا من روزه بودم… داشتم تو آشپزخونه راه می رفتم، یهو پام لیز خورد و یه لیوان آب و دو تا دُلمه برگ مو و دو تا زولبیا و دو تا خرمارفت تو دهنم و ناخواسته قورت دادم
حاج آقا الان باید چی کار کنم؟
حاج آقا میگه: یه چای هم بخور بهت بچسبه
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خدا دلتو شاد کنه ، شادمان کردی
وگرنه
هرچی میمون زشت تر ، ادا اطفارش بیشتر
این مدت هرچی پیزوری پوسیده ی مفلوک زشت بودند، خودشونو نشون دادند
خدا... را دید و شاخ نداد
والا
چرا وسایل ورزشیت یادت نرفت
تو این شرایط کشور که بعضی ها دم از بی حجابی میزدن وسط خیابان کشف حجاب میکردن می خواستی الگو بشی