چشماتو باز کن میبینی?

دلبر سید جان، مردمان بسیار بسیار فیلم سینمائی نگاه می کنند،
مثلی می‌زنم واقعی از جنگ ،ضمنا خودم حاضر و درگیر امور بودم
دلبر پاییز تا زمستان سال ۶۴ پس از آموزش سخت و طاقت فرسای غواصی نظامی و بدنسازی با آموزش و بکارگیری صدها نکته امنیتی جنوب ایران و عراق بعرض و عمق ۳۰_۴۰ کیلومتر طی چند روز هزار کیلومتر مربع از فاو ببصره، ام لبهار، ام اقصر =۳ محور اصلی جنگیدیم صدهاتک وپاتک، اما، بله اما نزدیک ۲۰ روز بعد کل ارتش عراق بفرماندهی سپهبد ماهر حمود قصد بازپس‌گیری کردند
فقط ۲۴۰۰ دستگاه تانک، آن شب فقط در محور ام القصر بیش از ۱/۲۰۰/۰۰۰ گلوله توپخانه سنگین شلیک ومنفجر شد، بی وقفه صدای رعدوبرق میآمد
ماهر حمود شکست خورد، ولی فرداصبح و ظهر انگار نه انگار توپ و خمپاره ترکیده و دیروزش هزاران سورتی پرواز فانتوم، میگ، سوخو،میراژ و انواع هلیکوپتر انجام شده است، از آبادان و خرمشهر، تا بصره و العماره. آن روز مثل هزاران روز پیش بود و آثاری از انفجارات نبود که نبود
ولی ۱۵۰میلیون ایرانی و عراقی بذهنشان خط و خشی ندارن
جنگ و درگیری‌های جنگی فقط وفقط در فکر و ذهن نظامیان جنگ میماند
بقیه هم خیالبافی می‌کنند بله خیال بافی،