
در داخل، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با چالش حفظ ائتلافی شکننده روبهروست؛ آن هم در شرایطی که شکافهای اجتماعی بر سر جنگ در غزه روزبهروز عمیقتر میشود و خطوط گسل سیاسی، که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بهطور موقت فروکش کرده بودند، بار دیگر سربرآوردهاند. در عرصه بینالمللی نیز دولت نتانیاهو با سیلی از انتقادات روبهروست: انتقاداتی گسترده از نحوهی پیشبرد جنگ در غزه و اختلافات آشکار با واشنگتن بر سر سیاستهای خاورمیانهای. همزمان، رسانههای اسرائیل پنجشنبه گزارش دادند که نتانیاهو احتمالاً با آخرین پیشنهاد آتشبس ایالات متحده موافقت کرده است.
برای روشنتر شدن ابعاد این بحران، شورای آتلانتیک با شالوم لیپنر، مشاور سابق هفت نخستوزیر اسرائیل از جمله خود نتانیاهو، گفتوگو کرده تا چشمانداز تحولات اخیر را بررسی کند.
۱. وضعیت کنونی سیاست داخلی اسرائیل چگونه است؟
فضای عمومی اسرائیل به دیگی جوشان میماند؛ چالشهای داخلی و خارجی متعدد، شانس حفظ اکثریت سیاسی نتانیاهو را تیره کردهاند. دولت او اگرچه در این بیست ماه گذشته، در بحبوحهی جنگی چندوجهی، از خود تابآوری چشمگیری نشان داده و پس از ضربهی ۷ اکتبر با سرعت به صحنه بازگشت، اما اکنون در آستانهی تصمیمگیریهای راهبردی قرار دارد؛ تصمیماتی که شکافهای درونی ائتلاف را آشکارتر کرده و بقای سیاسی او را تهدید میکنند.
سیاستهای او دربارهی غزه و ایران ــ دو محور عمدهی درگیری ــ اکنون حتی با اهداف اعلامشدهی دولت ترامپ همخوان نیستند و همین میتواند فشارها را افزایش دهد. در داخل، اعضای افراطی مذهبی ائتلاف تهدید کردهاند در صورت تصویب نشدن معافیت از خدمت سربازی تا هفته آینده، از دولت خارج خواهند شد؛ تهدیدی که میتواند به سقوط دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام منجر شود. در کنار همهی اینها، نتانیاهو باید هفتهی آینده در دادگاه فساد مالی تحت بازجویی متقابل قرار گیرد؛ موضوعی که بستر بیثباتی را تشدید خواهد کرد.
۲. اختلافات فعلی با شکافهای پیش از ۷ اکتبر چه تفاوتی دارند؟
فاجعهی ۷ اکتبر، شوکی عظیم به جامعه اسرائیل وارد کرد و بلافاصله بحثهای سیاسی داخلی ــ از جمله مناقشههای پرتنش بر سر اصلاحات قضایی ــ را به حاشیه راند. در آن دوران، مردم بسیج شدند تا خلأهای عملکردی دولت را در حوزه دفاعی و خدمات اجتماعی جبران کنند. اما اکنون، با گذشت زمان و تبدیلشدن بسیاری از بحرانها به «روال عادی»، شکافهای پیشین دوباره با شدتی بیشتر بازگشتهاند. طرحهای جنجالی دولت برای محدودکردن استقلال دستگاه قضایی و در اختیار گرفتن کامل انتصابات دولتی بار دیگر فعال شدهاند. بسیاری در اسرائیل بر این باورند که در انتخابات بعدی، جامعه به دو اردوگاه تقسیم خواهد شد: گروهی که ماهها در خدمت نظامی و جنگی بودهاند، و گروهی که از انجام چنین مسئولیتهایی شانه خالی کردهاند.
۳. این وضعیت چه پیامدی برای دولت نتانیاهو دارد؟
نتانیاهو اکنون در حال بندبازی سیاسی است: او تلاش میکند تمام اجزای ائتلاف خود را راضی نگه دارد، حتی با وجود اینکه بسیاری از آنها واقعاً گزینهی جایگزینی برای رهبری نمیبینند. به همین دلیل، نخستوزیر با هر طرحی که به باقیماندن حماس در غزه منجر شود یا اجازهی نقشآفرینی در توزیع کمکهای بشردوستانه به آن بدهد، مخالفت کرده است. همچنین حمایت او از قانون خدمت سربازی سبکتر برای گروههای مذهبی در همین راستاست.
با این حال، موفقیت این بندبازی قطعی نیست. فشارهای بینالمللی علیه دولت او رو به افزایش است: صدور حکم بازداشت از سوی دیوان کیفری بینالمللی، تهدید به تحریم از سوی بریتانیا، فرانسه و کانادا، و بازنگری در توافق مشارکت اتحادیه اروپا با اسرائیل. این عوامل، هزینههای سنگینی برای راهبرد نتانیاهو بهدنبال دارد که ممکن است او را وادار به عقبنشینی کند.
۴. روابط اسرائیل و آمریکا به کجا رسیدهاند؟
افزایش انتقادات از سوی متحدان سنتی اسرائیل، این رژیم را بیش از گذشته به واشنگتن وابسته کرده است. ایالات متحده همچنان اصلیترین تأمینکنندهی کمکهای نظامی و دیپلماتیک به اسرائیل است و دولت ترامپ نقشی کلیدی در مذاکرات جاری با حماس و ایران ایفا میکند.
با این حال، نتانیاهو از برخی اقدامات اخیر آمریکا خشمگین است. مذاکرات پنهانی استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در امور خاورمیانه، با ایران و حماس، زنگ خطر را در بیتالمقدس به صدا درآورده است. خشم مشابهی زمانی فوران کرد که دولت آمریکا تصمیم به پایان خصومت با حوثیها گرفت، بدون اینکه اسرائیل در این معادله لحاظ شود؛ یا هنگامی که واشنگتن به بازگشایی در روابط با رژیم اسد روی آورد. نتانیاهو بارها نمایندگانی را برای لابیگری نزد مقامات آمریکایی اعزام کرده، اما اختلافنظرها بهحدی عمیق است که بیم گسست بیشتر در روابط وجود دارد؛ گسستی در بدترین زمان ممکن.
۵. این اختلافات چه اثری بر روند جنگ دارد؟
در این بازی پیچیده، اغلب کارتها در دست ایالات متحده است. اگر ویتکاف بتواند توافقی با حماس حاصل کند که معیارهای حداقلی ترامپ را برآورده سازد، نتانیاهو ناچار خواهد شد مخالفتهایش را کنار بگذارد و آن را بپذیرد ــ و امیدوار باشد که بتواند اجزای ائتلاف را نیز با خود همراه کند. بدیل این سناریو، یعنی تقابل آشکار با کاخ سفید، مخاطرهای بسیار سنگین دارد: اسرائیل ممکن است در صف دولت هایی، چون اوکراین و آفریقای جنوبی قرار گیرد که با سردی در کاخ سفید مواجه شدهاند. چنین وضعیتی میتواند آسیبپذیری اسرائیل را به جهان مخابره کند.
در موضوع ایران، وضعیت حتی شکنندهتر است. ترامپ صراحتاً اعلام کرده که «در حال حاضر»، حمله به ایران را نامناسب میداند، چرا که به گفتهی او، «در آستانهی راهحل دیپلماتیک هستیم». با این حال، نمیتوان احتمال حمله اسرائیل به ایران را کاملاً منتفی دانست، بهویژه اگر ارزیابی تلآویو نشان دهد که ایران به آستانهی هستهای رسیده است. با این حال، اقدام نظامی یکجانبه از سوی اسرائیل، در صورت رخ دادن، میتواند به شکاف کامل با واشنگتن بینجامد و عواقب جبرانناپذیری برای رژیم تلآویو در پی داشته باشد.
نتانیاهو که همواره در هنر بقا مهارت داشته، اینبار در تنگنایی بیسابقه گیر افتاده است. جنگ فرسایشی در غزه، اختلافات عمیق داخلی، فشارهای بیسابقهی بینالمللی و شکافهای تازه با واشنگتن، همگی او را به لبهی پرتگاه سیاسی سوق دادهاند. با این حال، بهنظر میرسد که برای رژیمی که همواره خود را بر لبهی بحران حفظ کرده، «فرسایش» نه یک خطر، که یک سبک بقاست. اما اینبار، شاید فروپاشی نه از بیرون، بلکه از درون آغاز شود.
منبع: شورای آتلانتیک
و این در حالی است که فرانسه از سال 1394 تاکنون به تمام تعهدات خود در مورد توافق هسته ای برجام پایبند نبوده است.