
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی تبار - اسفتن والت دانشمند روابط بین الملل، در جدید ترین یادداشت خود در فارن پالسی به ارزیابی سیاست ترامپ پرداخته که در ادامه به آن اشاره میشود.
ترامپ بسیاری از جنبههای سیاست جهانی را درک نمیکند، از جمله اهمیت نهادهای بینالمللی. او قوانین و هنجارها را مانعهایی میداند که آزادی عملش را محدود میکنند و این نگاه را به سیاست خارجی هم آورده است. از گرفتن امتیازات مالی از دولتهای خارجی گرفته تا تهدید به تصاحب سرزمینهای دیگر، ترامپ هیچ قاعدهای را مقدس نمیداند.
شاید یک رئالیست ساده این را تایید کند که قدرت همه چیز است و قوانین تأثیر کمی دارند، اما واقعیت پیچیدهتر است. رئالیستهای برجسته هم قبول دارند که بدون وجود قواعد، نظام بینالمللی نمیتواند کار کند و حتی قدرتهای بزرگ هم اگر قواعد را زیاد بشکنند هزینه میدهند.
کشورها مجبورند به قوانین بینالمللی احترام بگذارند چون گزینه دیگری ندارند؛ مثلاً برای داشتن پروازهای هوایی بینالمللی باید قوانین سازمان هوانوردی رعایت شود وگرنه ارتباط قطع میشود.
این اصل درباره تمام حوزههای جهانی مثل تجارت، سرمایهگذاری، حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی صدق میکند. همه بازیگران باید طبق قواعد عمل کنند چون تعاملات روزمره و پیچیدهاند و بدون قواعد مدیریت آنها سخت و پرهزینه است.
اگر همه باید هر بار برای هر معامله قوانین جدید تنظیم کنند، این روند غیرممکن خواهد بود. قوانین و نهادها باعث کاهش ابهام و ثبات در رفتارها میشوند و برنامهریزی را آسانتر میکنند.
همچنین، نهادهای بینالمللی کمک میکنند همکاری میان کشورها بهتر پیش برود؛ چون در شرایطی که ممکن است طرفها به هم خیانت کنند، این نهادها امکان رصد و واکنش به تخلفات را فراهم میکنند و انگیزه تقلب را کاهش میدهند.
این نهادها میتوانند به حل اختلافات توزیع منافع کمک کنند، که در غیر این صورت ممکن است باعث کنار رفتن برخی کشورها و ضرر همه شود. نهادهای چندجانبه این مزیت را دارند که نیاز به مذاکره جداگانه با هر کشور را از بین میبرند.
همچنین کشورها از طریق پایبندی به قواعد، نیت خود را به دیگران نشان میدهند. کشورهایی که به قوانین احترام میگذارند، قابل اعتمادتر و کمتر تهدیدآمیز به نظر میرسند و بالعکس.
قوانین بینالمللی سیاسی نیستند؛ قدرتها قواعدی که به نفعشان است را تحمیل میکنند و ممکن است خودشان آنها را بشکنند بدون اینکه هزینه زیادی بدهند. با این حال حتی بزرگترین کشورها هم از وجود قواعدی که اکثراً رعایت میشوند سود میبرند.
با وجود این مزایا، برخی رهبران سه اشتباه مهم میکنند: یا بیش از حد به نهادها اعتماد دارند، یا ارزش آنها را دست کم میگیرند، یا هزینههای آسیب به اعتبار خود را نمیدانند.
ترامپ و بسیاری از خودکامههایی که او تحسین میکند، بیشتر دچار اشتباه دوم و سوم میشوند؛ آنها ارزش نهادهای پایدار را دست کم میگیرند و نمیدانند تخلفهای مکرر چقدر میتواند به اعتبار و منافع کشورشان آسیب بزند.
رفتار ترامپ در مذاکرات تجاری نمونهای از این دو اشتباه است. او سازمان تجارت جهانی را بیفایده میداند و به جای اصلاح آن، با تهدید تعرفهها به دنبال قراردادهای دوجانبه پیچیده و کمکارآمد است.
رفتار بیثبات و غیرقابل پیشبینی ترامپ باعث شده کشورهای دیگر کمتر به تعهدات آمریکا اعتماد کنند و به دنبال شرکای تجاری قابل اعتمادتر بروند.
این بیاعتمادی همچنین در مذاکرات هستهای با ایران دیده میشود؛ بعد از اینکه ترامپ توافق هستهای را پاره کرد، اعتماد ایران به آمریکا به شدت کاهش یافته است.
رفتار زننده ترامپ با رهبران خارجی، از جمله رئیسجمهور اوکراین و آفریقای جنوبی، نشان میدهد که او به اصول ادب و احترام بینالمللی بیتوجه است و این باعث بدنامی بیشتر آمریکا شده است.
دیگر رهبران هم گاهی به اعتبار خود آسیب زدهاند؛ مثلاً حمله روسیه به اوکراین تصویر روسیه را در اروپا خراب کرد و باعث شد سوئد و فنلاند به ناتو بپیوندند.
همچنین اسرائیل با نقض قوانین بینالمللی و حملات خشونتآمیز، اعتبار خود را به شدت تضعیف کرده و مجارستان با نادیده گرفتن اصول اتحادیه اروپا منزوی شده است.
شدت و نوع تخلفات در میزان آسیب به اعتبار کشورها تاثیر دارد؛ تخلفات عمده و عمدی مثل حمله نظامی سختتر قابل چشمپوشی هستند تا خطاهای جزئی یا غیرعمدی.
اگر یک کشور در شرایط بحرانی باشد، تخلفاتش بیشتر قابل بخشش است اما اگر به دلایل منافع شخصی چنین کاری کند، اعتبارش بیشتر آسیب میبیند.
با توجه به وضعیت خوب اقتصادی آمریکا قبل از ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید، اقدامات او توجیه اقتصادی ندارد و این ضربه به نظم جهانی و اعتبار آمریکا جدیتر است.
ترامپ حتی طرحهای غیرمنطقی مثل تصاحب گرینلند یا کانادا را مطرح کرده که دیگران نمیتوانند به راحتی نادیده بگیرند.
از آنجا که کشورها بدون قواعد و نهادهای قابل قبول نمیتوانند کار کنند، بیاعتنایی ترامپ به قوانین میتواند فرصت را برای قدرتهای دیگر مثل چین و روسیه فراهم کند تا قواعد جدیدی تعریف کنند و دیگران را به پیروی از آنها ترغیب کنند.
گرچه عملکرد روسیه و چین هم بینقص نیست، اما بیقانونی ترامپ میتواند ادعای آنها مبنی بر قابل اعتماد بودن بیشتر از آمریکا را تقویت کند.
شاید روزی آمریکا بیدار شود و متوجه شود که بخش زیادی از جهان به قواعد و نهادهایی پایبند شده که از پکن به جای واشنگتن هدایت میشوند و این تغییر بزرگی در نظم جهانی خواهد بود.
و به همین روش عادت کرده ..مقصر امریکایی ها هستند که جلودار او نمیشوند