سرمربی لیورپول در خصوص دیگو ژوتا گفت: ما همیشه او را در قلب‌هایمان، در افکارمان، هر کجا که برویم، با خود خواهیم داشت.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سجاد هدایت پور - باشگاه فوتبال لیورپول پس از مرگ دیگو ژوتا و برادرش آندره در یک تصادف رانندگی در اسپانیا در پنجشنبه گذشته، به طور جمعی در سوگ عمیقی فرو رفته است.

آنفیلد به مکانی خاطره‌انگیز برای یادبود تبدیل شده است و صد‌ها یادبود توسط هواداران، هم‌تیمی‌ها و عموم مردم در بیرون ورزشگاه گذاشته شده است.

آرنه اسلوت سرمربی لیورپول مصاحبه ای مفصل با سایت باشگاه انجام داد که بدین شرح است:

فوت دیگو ژوتا و برادرش چه تاثیری بر کادرفنی و بازیکنان لیورپول گذاشته است؟

اول از همه، این اتفاق تاثیر زیادی روی ما گذاشت، اما هیچ چیز با فقدانی که والدینش، همسرش روته و فرزندانش و دیگر خانواده‌اش احساس می‌کنند، قابل مقایسه نیست. اولین احساسی که همه ما داریم غم است. دومین احساسی که به ذهن من می‌رسد غرور است. فکر می‌کنم والدینش و روته می‌توانند به بازیکن و شخصیتی که او بود - عمدتا به شخصیتش افتخار کنند. من با بسیاری از هم‌تیمی‌هایش صحبت کرده‌ام، با بسیاری از اعضای کادر فنی صحبت کرده‌ام و همه آنها او را بسیار بالا ارزیابی می‌کنند و می‌گویند که چقدر انسان خوبی بود. اینکه او همیشه خودش بود؛ بنابراین اگر آنها می‌توانستند بشنوند که همه هم‌تیمی‌هایش و همه اعضای کادر فنی درباره او چه می‌گویند، باید و بسیار افتخار خواهند کرد.

دوم از همه، فکر می‌کنم هواداران ما می‌توانند به بازیکنانی که در این باشگاه داریم افتخار کنند. آنها شاهد قهرمانی آنها در لیگ بوده‌اند، که دستاورد بزرگی بود، اما کاری که آنها در هفته گذشته با اتحادی که داشتند انجام دادند، نحوه رفتارشان وقتی که با هم در پرتغال بودیم، هواداران نمی‌توانستند از بازیکنان ما انتظار بیشتری داشته باشند وقتی صحبت از انسان‌های بزرگی می‌شود. اینها دو احساس هستند. البته، اولین احساس غم بسیار قوی‌تر از احساس غرور است. اما هر دوی آنها با هم هستند.

شما اوایل این هفته به همراه همسرتان برای ادای احترام به آنفیلد رفتید. آیا می‌توانید با کلمات توصیف کنید که آن تجربه چگونه بود؟

نه. در این لحظه از زمان، تقریباً غیرممکن است که چیزی را با کلمات بیان کنیم. هر دوی ما احساس کردیم که رفتن به آنجا و ادای احترام، نه تنها به من، بلکه قطعاً به همسرم نیز کار درستی است. برای ادای احترام به او، به برادرش، به خانواده‌اش و دیدن دوباره صحبت از غرور اینکه هواداران ما چگونه نشان داده‌اند که چقدر به این باشگاه اهمیت می‌دهند. بعد از اینکه ما لیگ را مقابل تاتنهام بردیم، چقدر آنها عاشق باشگاه هستند، وقتی ما رژه می‌رفتیم، این باشگاه است اگر برای این باشگاه بازی کنید، وقتی چیز‌هایی را برنده می‌شوید باورنکردنی است، اما در لحظات تراژدی، فکر می‌کنم کاری که این هواداران انجام می‌دهند نیز باورنکردنی است.

بنابراین، هواداران نمی‌توانند بازیکنان بهتری برای بازی کردن داشته باشند، اما ما به عنوان بازیکن و کادر فنی نمی‌توانیم هواداران بهتری برای حمایت از خودمان داشته باشیم. اما فقط هواداران نیستند. در رژه، به گمان من فقط هواداران لیورپول بودند. حالا این بار کل شهر بود، فقط لیورپول نبود، هواداران اورتون هم بودند؛ و نه تنها این شهر، بلکه در سراسر کشور و جهان. نمایندگی این باشگاه در این شهر، اکنون برای من و همسرم بیشتر از قبل معنی دارد.

واضح است که در حال حاضر صحبت کردن در مورد فوتبال بسیار دشوار است. یکشنبه یک بازی مقابل پرستون داریم. آیا مهم است که تیم دوباره به زمین برگردد؟

اگر به آنچه اتفاق افتاده فکر کنیم، به نظر می‌رسد هیچ چیز مهم نیست. اما ما یک باشگاه فوتبال هستیم و باید تمرین کنیم و دوباره بازی کنیم، چه بخواهیم چه نخواهیم. چیزی که به بازیکنان گفته‌ام، می‌توانم اینجا هم بگویم. پیدا کردن کلمات مناسب بسیار دشوار است، زیرا ما دائماً در مورد اینکه چه چیزی مناسب است بحث می‌کنیم. چه چیزی در اعمال ما مناسب است؟ چه چیزی برای آنچه باید بگوییم مناسب است؟ آیا می‌توانیم دوباره تمرین کنیم؟ آیا می‌توانیم دوباره بخندیم؟ آیا می‌توانیم اگر تصمیم اشتباهی گرفته شود، می‌توانیم عصبانی شویم؟ و به آنها گفته‌ام، شاید بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که با این موقعیت مانند ژوتا رفتار کنیم؛ و منظور من از این حرف این بود که ژوتا همیشه خودش بود، فرقی نمی‌کرد که با من، هم‌تیمی‌هایش، با کارکنان صحبت کند، او همیشه خودش بود. پس بیایید سعی کنیم خودمان هم باشیم. بنابراین، اگر می‌خواهیم بخندیم، می‌خندیم؛ اگر می‌خواهیم گریه کنیم، گریه خواهیم کرد. اگر می‌خواهند تمرین کنند، می‌توانند تمرین کنند، اگر نمی‌خواهند تمرین کنند، نمی‌توانند تمرین کنند. اما خودت باش، فکر نکن باید متفاوت از آن چیزی باشی که احساساتت به تو می‌گویند.

دوم از همه، ژوتا بازیکنی بود که اگر اوضاع خیلی، خیلی، خیلی سخت می‌شد، همیشه به او نگاه می‌کردم و می‌گفتم حالا به یه چیز خاص ازت نیاز داریم. و او بار‌ها در آن لحظات عالی ظاهر شد. من می‌توانم همه این لحظات را به خاطر بیاورم، حتی قبل از اینکه من اینجا باشم، او هم خیلی از این لحظات را داشت؛ بنابراین ما در دوران بسیار سختی هستیم، پس بیایید سعی کنیم کاری را که دیوگو بار‌ها انجام داد، انجام دهیم. اگر خیلی سخت است، کمی بیشتر تلاش کنیم یا فقط به تلاش ادامه دهیم و سعی کنیم آن را به ثمر برسانیم.

نکته آخر این است که او بازیکن تیم ما بود، به نظرم عمدتاً همه چیز برای او به تیم مربوط می‌شد؛ و نه فقط بازیکنان؛ همانطور که گفتم، کارکنان هم همینطور. اگر می‌خواهیم این دوره را پشت سر بگذاریم، باید با هم این کار را انجام دهیم. شما این را می‌دانید، چون به من گفتید - او بعد از اینکه ما لیگ را مقابل تاتنهام بردیم، عکسی انتخاب کرد و می‌خواست آن عکس را در خانه‌اش داشته باشد. او تصمیم گرفت عکسی از خودش نگیرد، تصمیم گرفت عکسی با ما به عنوان کل گروه، کل کارکنان، جلوی هوادارانمان بگیرد. این احتمالاً به ما به عنوان یک تیم و همه در سراسر جهان می‌گوید که او چقدر بازیکن تیمی بود.

ما تصمیم گرفتیم شماره پیراهن او را به عنوان ادای احترامی ماندگار به دیوگو بازنشسته کنیم. این چیزی بود که برای همه اینجا واقعاً مهم بود، اینطور نیست؟

بله، همینطور بود. ما همیشه او را در قلب‌هایمان، در افکارمان، هر کجا که برویم، با خود خواهیم داشت. شاید به خصوص در لحظات سخت به خاطر همان چیزی که گفتم. اما در هر لحظه‌ای که اینجا هستیم، او را در افکار و قلب‌هایمان با خود خواهیم داشت. بازنشستگی پیراهن او تنها کاری بود که می‌توانستیم، باید و انجام می‌دادیم.

خاطره برجسته شما از دیگو ژوتا چه بوده است؟

من فقط یک فصل با او کار کرده‌ام و در آن فصل او برای من، برای باشگاه، برای هواداران و برای هم‌تیمی‌هایش در لحظات سخت بسیار مهم بوده است. بنابراین، می‌توانم گل اورتون را به خاطر بیاورم، می‌توانم گل‌های دیگری را هم به خاطر بیاورم - فولام وقتی ۱۰ نفره بودیم. حتی آخرین بازی که مقابل کریستال پالاس انجام دادیم وقتی ۱۰ نفره بودیم و ۱-۰ عقب بودیم، او وارد زمین ما شد و توپ را در نیمه زمین خودمان گرفت و باعث شد نتیجه ۱-۱ شود. این بازیکن فوتبالی است که در ذهن من است.

اما فکر می‌کنم چیزی که به من آرامش می‌دهد این است که در آخرین ماه زندگی‌اش، او در همه چیز قهرمان بود. یک قهرمان برای خانواده‌اش، که اصلی‌ترین و مهم‌ترین چیز است، چون ازدواج کرد. یک قهرمان برای کشورش، چون لیگ ملت‌ها را برد، [با]کشوری که خیلی برایش اهمیت داشت، چون وقتی جشن می‌گرفتیم پرچم را به تن داشت؛ و البته با قهرمانی در لیگ برتر، یک قهرمان برای ما.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار