
باشگاه خبرنگاران جوان- در پی وقوع جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، که بخشی از منازعات پیچیده و چندلایه منطقهای و جنگهای نیابتی دو طرف را بازتاب میداد، مؤسسه هماندیشی جهانی راه برتر (کادراس) نشستی تخصصی با محوریت «بررسی نقش و ظرفیتهای بالقوه اراذل و اوباش در شرایط بحران» برگزار کرد. این نشست با هدف واکاوی یکی از وجوه کمتر دیدهشده جنگهای مدرن — استفاده یا سوءاستفاده از گروههای حاشیهای و خشونتمحور در عملیات ترکیبی و جنگ شناختی — شکل گرفت. در این چارچوب، حاضران با تأکید بر تجربههای تاریخی و رویههای امنیتی در ایران و جهان، به تحلیل جایگاه این گروهها در معادلات امنیت ملی پرداختند.
شرکتکنندگان ضمن تشریح ویژگیهای ساختاری و رفتاری گروههای موسوم به «اراذل و اوباش» — از خشونتطلبی و سیالیت شبکهای تا آمادگی برای بهرهگیری توسط سرویسهای اطلاعاتی بیگانه — بر اهمیت مدیریت هوشمندانه و پیشگیرانه این ظرفیت در شرایط بحرانی تأکید کردند. تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که کنترل و مهار بهموقع این نیروهای بالقوه تهدید، میتواند نقش تعیینکنندهای در حفظ ثبات داخلی و جلوگیری از اجرای سناریوهای طراحیشده توسط دشمنان ایفا کند.
دکتر سعید عطازاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین و پژوهشگر مسائل امنیتی، ابتدا به تفاوت میان جرایم اراذل و اوباش و جرایم علیه امنیت پرداخت و توضیح داد که اصطلاح «اراذل و اوباش» در قانون مجازات اسلامی تعریف نشده و صرفاً صفتی است که توسط نهادهای مقابلهکننده با جرایم خشن ابداع شده و معمولاً توسط سازمان اطلاعات فراجا در سطوح صفر تا سه دستهبندی میشوند. اقدامات این گروهها عمدتاً سازمانیافته نیست و با تعریف جرایم سازمانیافته در کنوانسیون پالرمو (۲۰۰۰) همخوانی ندارد. وی تأکید کرد که جرایم امنیتی، صرفنظر از ملیت مرتکب، عناوین مجرمانه مشخص و مجازاتهای سنگینتری دارند.
عطازاده در خصوص جنگ ۱۲ روزه اعلام کرد که هیچ مصداق مشخصی از همکاری اراذل و اوباش با کشورهای متخاصم مانند اسرائیل یا آمریکا یافت نشد و تحقیقات نهادهایی چون سازمان اطلاعات فراجا، قوه قضاییه، وزارت کشور، شورای عالی امنیت ملی و صداوسیما این موضوع را تأیید میکند. او بیان داشت که اگرچه از نظر نظری امکان چنین همکاری منتفی نیست، اما در صورت وقوع، ماهیت جرم از «اراذل و اوباش» به «جرایم امنیتی» (شامل تشکیل دستجات غیرقانونی، تبلیغ علیه نظام، جاسوسی، تسلیم اسرار کشور یا همکاری با دولتهای متخاصم) تغییر مییابد که مجازاتهایی نظیر حبس ۷ تا ۱۰ سال یا اعدام را در پی دارد.
وی دلایل عدم نقشآفرینی اراذل و اوباش در جنگ ۱۲ روزه را شامل غافلگیری کشور، اختلال در سامانههای پدافندی، تأخیر در پاسخگویی و همچنین همدلی و انسجام ملی در برابر تجاوز خارجی دانست. عطازاده اشاره کرد که سرویسهای اطلاعاتی مانند موساد و سیا از عناصر «پناهنده» برای جاسوسی و خرابکاری استفاده کردند، اما این فعالیتها به گروههای سازمانیافتهتر مربوط بود، نه اراذل و اوباش. اقدامات پیشگیرانه سازمان اطلاعات فراجا نیز در محدود کردن فعالیت این گروهها مؤثر بود.
وی هشدار داد که امکان بهرهبرداری کشورهای متخاصم از این ظرفیت در آینده وجود دارد، همانگونه که در تاریخ، مانند اقدامات شعبان جعفری در دوره پهلوی یا استفاده از اراذل در رژیمهای دیکتاتوری، سابقه داشته است. جرایم سازمانیافته، که عمدتاً با انگیزه اقتصادی انجام میشوند، شامل قاچاق یا فساد نظاممند هستند و کمتر به اراذل و اوباش مرتبط میشوند. عطازاده در پایان تأکید کرد که در صورت استفاده از این گروهها در جرایم امنیتی، ماهیت جرم تغییر کرده و مجازاتهای سنگینتری اعمال میشود و آمادگی برای چنین سناریوهایی در آینده ضروری است.
دکتر رسول عباسپور، پژوهشگر ارشد مسائل امنیتی، اظهار داشت که بر اساس تحقیقات میدانی و سطح دسترسی، هیچ مصداقی از نقشآفرینی اراذل و اوباش به نفع سرویسهای بیگانه در جریان جنگ ۱۲ روزه ثبت نشده است و این موضوع با قاطعیت تأیید میشود. سازمانهای امنیتی و انتظامی، بهویژه سازمان اطلاعات فراجا، با برنامهریزی دقیق و پیشبینیهای لازم، آمادگی کامل برای مقابله با این گروهها داشتند.
وی افزود که بیانیه مقام معظم رهبری پس از جنگ ۱۲ روزه نیز نشاندهنده پیشبینی سناریوهای مرتبط با فعالیت اراذل و اوباش و جریانهای معاند بود. این آمادگی، همراه با هماهنگی بینبخشی، مانع هرگونه تحرک این گروهها در بحران مذکور شد. اراذل و اوباش، با وجود ظرفیت بالقوه برای اقدامات خرابکارانه، در جنگ ۱۲ روزه هیچ فعالیتی نداشتند و این امر نتیجه شناسایی، دستهبندی و کنترل دقیق این گروهها توسط دستگاههای امنیتی بود.
عباسپور توضیح داد که اگرچه تعداد محدودی از این افراد در فضای مجازی اقداماتی نظیر توهین به شهدا، مسئولین یا حمایت از حمله رژیم صهیونیستی انجام دادند، این فعالیتها بهسرعت شناسایی شده و عاملان آن دستگیر شدند. وی افزود که ویژگیهایی چون ضعفهای اقتصادی، فرهنگی، روانی، گرایش به خشونت و محرومیت اجتماعی، این گروهها را مستعد اقدامات امنیتی میکند، اما در این مقطع، کنترل مؤثر مانع از تحرک آنها شد.
عوامل کلیدی در عدم نقشآفرینی اراذل و اوباش شامل همافزایی ملی میان مردم با گرایشهای مختلف بود که در برابر تجاوز خارجی از حاکمیت ملی حمایت کردند و فضای فعالیت گروههای خرابکار را محدود نمود. عباسپور خاطرنشان کرد که برخلاف کشورهای متخاصم که از ظرفیت اراذل و اوباش برای ضربه زدن به نظامهای مخالف استفاده میکنند، جمهوری اسلامی بهدلیل پایبندی به ارزشهای اصولی خود، از این ظرفیت علیه دشمنان، مانند رژیم صهیونیستی، بهره نبرده و نخواهد برد؛ این تفاوت ریشه در اصل «هدف وسیله را توجیه نمیکند» دارد.
وی به نمونههایی از آدمربایی توسط اراذل و اوباش با هدایت خارجی، مانند مورد استرالیا، اشاره کرد و افزود که این موارد نشاندهنده ظرفیت بالقوه این گروههاست، هرچند در این مورد خاص، عاملان از همکاری با سرویسهای بیگانه خودداری کردند. عباسپور هشدار داد که اگرچه اراذل و اوباش در جنگ ۱۲ روزه مهار شدند، اما ظرفیت آنها برای اقدامات خرابکارانه، بهویژه در حوزههایی مانند آدمربایی، درگیریهای خیابانی، تخریب اموال عمومی و تهییج افکار عمومی در فضای مجازی، همچنان یک تهدید محتمل است. در انتها، وی اظهار داشت که تغییر سیاست پلیس در استفاده قاطع از سلاح، که منجر به زمینگیر شدن ۴۷ نفر از این افراد شد، و کنترل قانونی آنها، جسارت این گروهها را کاهش داده است. با این حال، افزایش اتباع خارجی ثبتنشده در کشور، یک تهدید امنیتی جدید است که میتواند بستری برای جرایم سازمانیافته فراهم کند.
دکتر منصور براتی، معاون پژوهشی مؤسسه کادرس، در ابتدای صحبتهای خود اظهار داشت که در اردیبهشتماه سال جاری، طرح برخورد با اراذل و اوباش در کشور اجرا شد و این طرح تا اوایل خردادماه، بهویژه در ده روز ابتدایی این ماه، ادامه یافت. وی افزود که این طرح، با هماهنگی دستگاههای امنیتی و انتظامی، نقش مهمی در مهار فعالیتهای این گروهها در جریان جنگ ۱۲ روزه ایفا کرد و مانع از تأثیرگذاری آنها بر تحولات مرتبط با بحران شد. رسانهها نیز با پوشش مناسب و اطلاعرسانی مؤثر، به تقویت اثربخشی این طرح کمک کردند.
این اقدامات، با پیشبینی احتمال بهرهبرداری گروههای مخرب از شرایط بحرانی، از موفقیتهای برجسته امنیتی کشور محسوب میشود و نشاندهنده آمادگی نهادهای حاکمیتی برای جلوگیری از آشوبهای احتمالی بود.
براتی اراذل و اوباش را به دلیل ویژگیهایی نظیر انحصارطلبی، توسل به خشونت، خطرپذیری بالا، سیالیت ساختاری، قابلیت جابهجایی جغرافیایی و رفتارهای شبکهای، دارای پتانسیل بالایی برای اقدامات ضدامنیتی دانست. مؤسسه کادرس، پس از بررسی دوساله، این گروهها را ذیل جرایم سازمانیافته با قابلیت تبدیل به تهدیدات امنیتی دستهبندی کرده است.
وی به نقش این گروهها در گذشته اشاره کرد و گفت که بهویژه در حوادث سال ۱۴۰۱، اراذل و اوباش در تبدیل اعتراضات به اغتشاش و حتی حملات به تأسیسات حساس مانند شادآباد نقش داشتند. گزارشهایی از استفاده شبکههای قاچاق کالا برای ورود اسلحه، از جمله در ترور دکتر فخریزاده و جنگ ۱۲ روزه، نشاندهنده ظرفیت مخرب این گروههاست.
براتی هشدار داد که با وجود مهار اراذل و اوباش در جنگ ۱۲ روزه، نباید از پتانسیل تهدیدآمیز آنها غافل شد. وی افزود که در شرایط آتشبس شکننده کنونی و احتمال ازسرگیری درگیری با رژیم صهیونیستی، این گروهها ممکن است برای ایجاد اغتشاش، بهرهبرداری از نارضایتیهای عمومی مانند کمبود آب و برق، یا حتی انجام عملیاتهای هدفمند مورد استفاده قرار گیرند.
وی گفت که رژیم صهیونیستی در فاز اول جنگ از هدفگیری زیرساختهای غیرنظامی پرهیز کرد تا انسجام ملی ایران را تضعیف کند. در صورت تداوم بحران، گروههای ناراضی ممکن است تهاجم خارجی را فرصت تلقی کنند و اراذل و اوباش میتوانند در این سناریو نقش پیادهنظام جنگ ترکیبی را ایفا کنند.
وی به گزارشهایی از حملات محدود به مراکز پدافندی در روز نخست جنگ ۱۲ روزه توسط افراد مزدور، احتمالاً مرتبط با اراذل و اوباش، با استفاده از سلاحهایی مانند ژ-۳ یا مواد انفجاری ابتدایی اشاره کرد. براتی تأکید کرد که اگرچه اسناد رسمی مبنی بر استفاده سازمانیافته از این گروهها هنوز منتشر نشده، احتمال بهرهبرداری از آنها در فازهای بعدی جنگ، بهویژه در جنگ ترکیبی یا شناختی، جدی است.
وی در پایان اظهار داشت که طرح پیشگیرانه اجراشده در تهران پیش از جنگ، نشاندهنده درک حاکمیت از ظرفیت مخرب این گروههاست. با این حال، تداوم هوشیاری نهادهای امنیتی برای جلوگیری از فعالسازی این گروهها در شرایط بحرانی آینده ضروری است و باید با حساسیت بیشتری این تهدید رصد شود.
جمعبندی: اراذل و اوباش در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، بهدلیل اقدامات پیشگیرانه و هماهنگی دستگاههای امنیتی و انتظامی، نتوانستند نقش مؤثری در ایجاد اغتشاش یا تأثیرگذاری بر تحولات بحران ایفا کنند. با وجود پتانسیل بالای این گروهها برای اقدامات ضد امنیتی به دلیل ویژگیهایی مانند خشونتطلبی و سیالیت ساختاری، اجرای طرحهای پیشگیرانه در تهران و دیگر مناطق، همراه با انسجام ملی، مانع از بهرهبرداری دشمنان از آنها شد. با این حال، گزارشهای محدود از حملات پراکنده به مراکز پدافندی و احتمال استفاده از این گروهها در جنگ ترکیبی یا شناختی، لزوم تداوم هوشیاری نهادهای امنیتی برای مقابله با تهدیدات آتی را برجسته میکند.