
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در حالی که جنگ اوکراین همچنان قربانی میگیرد و جهان را در التهاب نگه داشته، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، پیشنهادی غیرمنتظره مطرح کرده: میزبانی مذاکرات صلح در مسکو با تضمین امنیت هیئتهای اوکراینی. این اظهارات که در مجمع اقتصادی شرق در ولادیوستوک بیان شد، در نگاه اول نویدبخش به نظر میرسد، اما با نگاهی دقیقتر، ترکیبی از دیپلماسی حسابشده و تهدیدهای آشکار را نمایان میکند.
ولادیمیر پوتین با اعلام آمادگی مسکو برای میزبانی مذاکرات صلح، تلاش دارد چهرهای صلحطلب از روسیه به نمایش بگذارد. او با تأکید بر اینکه مسکو «بهترین مکان» برای گفتوگوهای سطح بالاست و امنیت هیئتهای اوکراینی را تضمین میکند، سعی در جلب توجه جامعه جهانی دارد. اما این پیشنهاد، بیش از آنکه دعوتی صادقانه باشد، به نظر بخشی از استراتژی کرملین برای کنترل زمین بازی دیپلماتیک است. انتخاب مسکو بهعنوان محل مذاکرات، نهتنها به معنای پذیرش برتری ژئوپلیتیکی روسیه است، بلکه میتواند برای اوکراین که سالهاست زیر فشار تهاجم نظامی مسکو قرار دارد، نوعی فشار روانی ایجاد کند.
نکته قابلتوجه، اظهارات پوتین درباره «مشروع» بودن پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپاست. این سخنان در تضاد با مواضع پیشین کرملین است که هرگونه نزدیکی کییف به غرب را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی روسیه میدانست. آیا این تغییر لحن نشانهای از نرمش واقعی است یا تلاشی برای کاهش فشار تحریمها و جلب نظر افکار عمومی جهانی؟ تاریخچه دیپلماسی روسیه نشان میدهد که کرملین اغلب از گفتوگوهای صلح بهعنوان ابزاری برای خرید زمان و تقویت موقعیت نظامی خود استفاده کرده است. این تردید زمانی تقویت میشود که پوتین همزمان هشدار میدهد هر نیروی غربی در اوکراین «هدف مشروع» ارتش روسیه خواهد بود. این تهدید آشکار، پیام روشنی به غرب و کییف ارسال میکند: مسکو حاضر به مذاکره است، اما تنها با شروط خود.
دیدار ترامپ با پوتین در آلاسکا و میزبانی از زلنسکی و رهبران اروپایی در کاخ سفید، نشاندهنده رویکردی عملگرایانه است که بر «تجارت بهجای جنگ» تأکید دارد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، این رویکرد را «سازندهتر» از مواضع اروپا توصیف کرده و از همسویی منافع مسکو و واشنگتن در توقف جنگ سخن گفته است. اما آیا این دیپلماسی معاملهمحور میتواند به صلحی پایدار منجر شود؟
ترامپ در ماه ژوئیه ضربالاجلی ۵۰ روزه برای آتشبس تعیین کرد و تهدید به اعمال تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر کالاهای روسی و تحریمهای ثانویه بر خریداران نفت روسیه نمود. با این حال، او در خفا نگران است که این فشارها مذاکرات را تضعیف کند. این تردید، همراه با ناامیدی او از عدم پیشرفت در گفتوگوها، نشاندهنده شکنندگی موقعیت اوست. پیشنهادهایی مانند ایجاد منطقه غیرنظامی در اوکراین یا ارائه تضمینهای امنیتی بدون حضور نیروهای آمریکایی، تلاشی برای حفظ تعادل بین فشار بر روسیه و اجتناب از درگیری مستقیم است. اما مواضع متناقض او، از جمله سرزنش زلنسکی برای «اجازه دادن به شروع جنگ» و همزمان حمایت از ارسال تسلیحات به اوکراین، نشان میدهد که این رویکرد بیش از آنکه راهحلی پایدار ارائه دهد، به دنبال کسب دستاوردهای سیاسی کوتاهمدت است.
برخی مقامات آمریکایی معتقدند که پوتین از مذاکرات بهعنوان ابزاری برای وقتکشی استفاده میکند تا در میدان نبرد به برتری برسد. این نگرانی با ادامه حملات روسیه به زیرساختهای اوکراین، از جمله حمله اخیر به یک کارخانه تسلیحاتی آمریکایی در زاکارپاتیا، تقویت شده است. در این میان، تمایل ترامپ به مذاکره مستقیم با پوتین، بدون هماهنگی کامل با اروپا، ممکن است به شکاف در جبهه غربی منجر شود و دست مسکو را در مذاکرات بازتر کند.
اوکراین، به رهبری ولودیمیر زلنسکی، در برابر پیشنهادهای روسیه موضعی سرسختانه اتخاذ کرده است. زلنسکی بارها تأکید کرده که بدون توقف کامل حملات روسیه، هیچ مذاکرهای معنادار نخواهد بود. او خواستار تضمینهای امنیتی قوی، بازگشت کامل قلمروهای اشغالی، از جمله کریمه و محاکمه رهبران روسیه به اتهام جنایات جنگی است. این مواضع با حمایت رهبران اروپایی، از جمله امانوئل مکرون، کایر استارمر و اورسولا فون در لاین، در نشست ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ در کاخ سفید تقویت شد. این نشست، که با حضور سران کلیدی اروپا و مارک روته، دبیرکل ناتو، برگزار شد، بر لزوم ایجاد «ائتلاف مشتاقان» برای تأمین امنیت اوکراین تأکید داشت.
اما اروپا با چالشهای داخلی متعددی روبهروست. وابستگی برخی کشورها، مانند مجارستان و اسلواکی، به نفت و گاز روسیه، یکی از موانع اصلی در اعمال فشار اقتصادی بر مسکو است. زلنسکی بهصراحت از این وابستگی انتقاد کرده و خواستار توقف خرید انرژی از روسیه شده است. از سوی دیگر، پیشنهاد استقرار ۱۵۰۰۰ نیروی غربی در غرب اوکراین، بهدور از خط مقدم، نشاندهنده رویکرد محتاطانه اروپاست که از واکنش نظامی روسیه هراس دارد. پوتین این نیروها را «هدف مشروع» خوانده و این تهدید میتواند مذاکرات را به بنبست بکشاند.
اروپا به مذاکرات پیشنهادی پوتین بدبین است و معتقد است او با این پیشنهادها به دنبال وقتکشی و تحکیم مواضع نظامی خود است. این بدبینی با ادامه حملات روسیه به زیرساختهای غیرنظامی اوکراین، از جمله شبکه برق و بیمارستانها، تقویت شده است. در عین حال، اختلافات داخلی اروپا، مانند تفاوت دیدگاه آلمان و فرانسه در مورد میزان حمایت نظامی از اوکراین، جبهه غربی را تضعیف کرده و به پوتین فرصت داده تا از این شکافها بهرهبرداری کند.
مواضع اعلامشده روسیه در مذاکرات، از جمله درخواست واگذاری دونباس، زاپوریژیا و خرسون، ممنوعیت عضویت اوکراین در ناتو، و لغو قانون martial law در اوکراین، از سوی کییف و غرب بهعنوان «غیرواقعی» و «تحمیلی» تلقی شده است. پوتین همچنین تأکید کرده که هرگونه توافق باید بر پایه «اسناد قانونی الزامآور» باشد، نه وعدههای شفاهی که نشاندهنده بیاعتمادی عمیق کرملین به غرب است. این شروط، همراه با ادامه عملیات نظامی روسیه، مذاکرات را به یک بازی شطرنج پیچیده تبدیل کرده که در آن هر حرکت میتواند به بنبست منجر شود.
در مقابل، اوکراین بر بازگشت کامل قلمروهای اشغالی و تضمینهای امنیتی بلندمدت تأکید دارد. این شکاف عمیق میان خواستههای دو طرف، یادآور مذاکرات ناکام بهار ۲۰۲۲ در استانبول است که به دلیل شروط غیرقابلقبول روسیه به نتیجه نرسید.
با نگاهی به تحولات اخیر، صلح در اوکراین همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. پیشنهاد پوتین برای میزبانی مذاکرات، در کنار تهدیدات نظامی و شروط سختگیرانهاش، نشان میدهد که کرملین به دنبال صلحی است که به معنای پیروزی استراتژیک روسیه باشد. در مقابل، اوکراین و متحدانش بر آتشبس فوری و تضمینهای امنیتی قوی تأکید دارند، اما اختلافات داخلی غرب و تردیدهای ترامپ در اعمال فشارهای سختتر بر روسیه، مسیر را ناهموار کرده است.
آینده این بحران به عوامل متعددی بستگی دارد: مقاومت نظامی اوکراین، هماهنگی غرب در اعمال فشار بر روسیه، و مهمتر از همه، تصمیم پوتین برای ادامه جنگ یا پذیرش مذاکرهای واقعی. اقتصاد روسیه، با وجود تحریمها، به دلیل افزایش صادرات انرژی به چین و هند، همچنان سرپا مانده است، که به پوتین اعتمادبهنفس بیشتری برای ادامه جنگ میدهد. از سوی دیگر، کاهش حمایت عمومی در برخی کشورهای غربی از کمک به اوکراین، میتواند کییف را در موقعیت ضعیفتری قرار دهد.
جهان اکنون در انتظار حرکت بعدی در این شطرنج سیاسی است. آیا دیپلماسی میتواند آتش جنگ را خاموش کند، یا این بحران به مرحلهای جدید و خطرناکتر وارد خواهد شد؟ صلح پایدار نیازمند توافقی است که نهتنها درگیریها را متوقف کند، بلکه اعتماد ازدسترفته میان طرفین را بازسازی نماید.