حاج حسین ملک، وقتی فهمید رضاشاه به باغ وکیل‌آباد نظر دارد، با یک پاسخ درایتمندانه، آرزوی باغ را به دل شاه گذاشت و بعداً آن جا را به مردم هدیه کرد.

باشگاه خبرنگاران جوانبا شنیدن نام حاج حسین ملک، «وقف» اولین چیزی است که در ذهن هر شنونده‌ای تداعی می‌شود. آن‌قدر از مال و اموالش بخشید که عنوان بزرگ واقف معاصر ایران به او تعلق گرفت. میلیارد‌ها تومان از اموالش را به کار‌های عام‌المنفعه اختصاص داد و ۶۳ هزار هکتار از املاک و زمین‌هایش را وقف مردم، آستان قدس رضوی و سازمان‌های مختلف کرد؛ اقدامی سخاوتمندانه که شاید به زبان ساده باشد، اما دلی بزرگ می‌خواهد که او داشت و همین هم حاج حسین را ماندگار کرد. در واقع ابعاد شخصیتی این بزرگ بسیار فراتر از وقف بود؛ مردی اخلاق‌مدار که در مسائل دینی، علمی، فرهنگی و اقتصادی هم تبحر داشت و مجموع اینها، او را به فردی تمام‌عیار تبدیل می‌کرد. به مناسبت روز وقف می‌خواهیم نگاهی داشته باشیم بویژگی‌های منحصر‌به‌فرد مردی که نام او تا همیشه به سخاوتمندی برده می‌شود.

معرفی بزرگترین واقف

مردم، این بزرگ واقف را سرزنش می‌کردند

در مورد حاج حسین ملک که هرچه از مال دنیا داشت را وقف کرد، یک شاخصه بیش از همه خودنمایی می‌کند و آن هم دغدغه فرهنگی این بزرگ‌مرد و تخصیص بخش زیادی از اموالش به امور فرهنگی است. درواقع حاج حسین فقط یک واقف دست و دلباز نبود و از افراد باسواد و فرهنگی زمان خود به شمار می‌رفت، طلبگی در مدرسه شفاییه و صدر تهران، خواندن دروس مرسوم تا سطح عالی، تسلط بر ادبیات فارسی و عربی و زبان فرانسه، او را به فردی فرهیخته و فرهنگی تبدیل کرده بود؛ طوری که از سنین جوانی به بعد، بخش عظیمی از ثروتش را به حفاظت از اموال تاریخی و فرهنگی کشور اختصاص داد که کتابخانه و موزه ملی ملک بخشی از خدمات ارزشمند او در این زمینه محسوب می‌شود. کتابخانه مشهور حاج حسین ملک تا سال ۱۲۹۷ در مشهد قرار داشت و حاج حسین بعد از فوت پدرش، خانه بازار حلبی‌ساز‌ها که خود نیز در آنجا متولد شده بود را به این کتابخانه اختصاص داد که امروزه کتب بسیار نفیسی را در خود جای‌داده است. موزه ملی ملک نیز از غنی‌ترین موزه‌های ایران است که به لطف این واقف فرهنگی کشور، نقش مهمی در حفاظت از گنجینه‌های فرهنگی و تاریخی ایران ایفا می‌کند. خود حاج حسین انگیزه‌اش از تأسیس این موزه را آشنایی محققین خارجی با تمدن کهن ایران عنوان کرده است. او در زمانی با فروش زمین‌ها و صرف اموال خود دست به این کار فرهنگی بزرگ زد که اقداماتش از درک مردم عامی خارج بود و خیلی‌ها او را سرزنش می‌کردند، اما برای حاج حسین حفاظت از تاریخ و تمدن ایران از هر چیز دیگری مهم‌تر بود.
البته او علاوه بر جمع‌آوری میراث‌فرهنگی ایران با اقدامات دیگری همچون وقف زمین به فرهنگیان، تحت تکفل قراردادن کودکان کم‌بضاعت برای ادامه تحصیل و حتی ایجاد قوانینی برای کتابخانه از جمله ممنوعیت مصرف دخانیات و… نیز نقش مؤثری در توسعه فرهنگ کشور ایفا کرد که قطعاً ایران امروز مدیون این مرد بزرگ است.
حاج حسین ملک بزرگترین واقف

حسابش به دینار بود و بخشش‌اش به خروار

وقتی از این همه سخاوت حرف می‌زنیم، شاید این‌طور تصور شود که حساب و کتاب جای چندانی در زندگی حاج حسین ملک نداشته، در حالی که اتفاقاً او مردی کاملاً حسابگر بوده، تاحدی‌که حتی حساب استکان و نعلبکی‌ها را هم داشته و یا مثلاً هیچ‌وقت زیر بار کم‌کاری کارگران نمی‌رفته، اما این موضوع، تأثیری در دست و دلبازی او حتی در قبال همان کارگران نمی‌گذاشته و به قول سید محمد مجتبی حسینی مدیرعامل اسبق کتابخانه و موزه ملی ملک، حاج حسین مصداق کامل حساب به دینار، بخشش به خروار بوده که در همه معاملاتش، بسیار هوشیارانه عمل می‌کرده تا به‌اصطلاح کلاه سرش نرود. مثلاً می‌گفته «اگر ما یک نسخه خطی ۱۰ تومانی را ۸ تومان بخریم، می‌توانیم یک کتاب بیشتر برای کتابخانه تهیه کنیم.» او با اینکه به‌مرور تمام اموال و املاک خود را بخشید، اما هیچ‌وقت آنها را به حال او رها نمی‌کرد و وجب و به وجب املاک، قنات‌ها، باغات و دیگر متعلقاتش را می‌شناخت که به همین سبب نیز، هیچ‌وقت کسی نتوانست به اموالش دست‌درازی کرده و حتی متری از این اموال را به تملک خود درآورد. نکته قابل‌توجه دیگر اینکه حاج حسین ملک با اینکه از مال دنیا بی‌نیاز بوده، اما این باعث نمی‌شده که به‌راحتی از حق‌وحقوق خود بگذرد. گاهی حاضر بوده برای اثبات ۱۰۰ تومان از حق خود، ۱۰۰ هزار تومان خرج کند و مدت‌ها در دادگستری مسئله را پیگیری کند، اما نگذارد حقش را بخورند.
حاج حسین ملک

حلال و حرام سرش می‌شد

حاج حسین ملک اهل خدا و پیغمبر بود و همان قدر که از حواسش به اموال خود بود و اهل حساب و کتاب، در قبال طرف معامله خود نیز ملاحظات خاصی داشت تا مبادا ریالی پول حرام وارد زندگی‌اش شود. هیچ‌گاه نشانی از ربا و حلال و حرام در معاملات او به چشم نمی‌خورده و همه کسانی که طرف حساب حاج حسین بوده‌اند، همواره از رفتار او ابراز رضایت می‌کرده‌اند. حمیدرضا قاسمی مدیر اسبق سازمان موقوفات ملک با روایتی شنیدنی از حاج حسین می‌گوید: «حاج حسین ملک همواره اهمیت زیادی به رضایت طرف مقابل می‌داد و کلاه سر کسی نمی‌گذاشت؛ می‌گویند یکبار حاج حسین آقا قصد داشته کتابی ارزشمند را به مبلغ ۵۰۰ تومان از صاحب آن بخرد، اما صاحب کتاب، راضی به فروش کتاب خود نمی‌شود، بنابراین حاج حسین با جلب رضایت صاحب کتاب و پرداخت ۱۵۰ تومان، متن ارزشمند این کتاب را توسط کاتبی بازنویسی می‌کند و در راستای توسعه فرهنگ، گامی مؤثر دیگری برمی‌دارد.»

سخاوتش تمامی نداشت

برای ثروتمندترین مرد ایران، ثروت یک فرصت فردی نبود و او تمام تلاش خود را می‌کرد تا دیگران هم پیشرفت کنند. حاج حسین با اقدامات مختلف از مشاوره گرفته تا وقف، نقش زیادی در بهبود معیشت مردم زمانه خود ایفا کرد. بر اساس خاطراتی از مرحوم جواد اقبال، او روزی برای فروش چند جلد کتاب خطی پیش حاج حسین می‌رود تا با پول فروش کتاب‌ها، پدرش در یک شب برای او و برادرش، جشن عروسی مفصلی بگیرد. حاج حسین طبق معمول، مبلغ خوبی را به فروشنده پیشنهاد می‌دهد، اما به مرحوم اقبال می‌گوید: پسر جان نظر من این است که شما به‌جای گرفتن جشن عروسی که یک‌شبه تمام می‌شود، با این ۶ هزار تومان، ۶ هزار متر از زمین‌های باغ صبا را بخر و بین خود و برادرت تقسیم کن تا ظرف چند سال صاحب ثروت هنگفتی شوید. گرچه حاج حسین این پیشنهاد سخاوتمندانه را می‌دهد، اما پدر اقبال نپذیرفته و فرصتی استثنایی از دستشان می‌رود.

هم سفره‌دار بود و هم مهمان‌نواز

سخاوتمندی حاج حسین ملک حتی در خانه و خانواده او نیز جریان داشت و همه می‌دانستند که درب‌خانه حاج حسین ملک همیشه به رویشان باز است. غریبه و آشنا نداشت و هرکس به خانه حاج حسین می‌رفت، می‌دانست که حاج حسین و خانواده‌اش روی باز نشان می‌دهند. به گفته طاهره ضیایی نوه حاج حسین ملک، حاج حسین اهل اسراف و تجمل نبوده، اما می‌گفته که در هر وعده، چند نوع غذا پخته می‌شود تا اهل خانه و مهمانانی که مدام در رفت‌وآمد بودند، در هنگام غذا سر سفره بنشینند. برای حاج حسین، مهمان با مهمان فرقی نداشته و برای همه به یک اندازه احترام قائل بوده که همین مردم‌داری و مهمان‌نوازی، او را به چهره‌ای محبوب تبدیل کرد و همواره از او به‌عنوان مردی بااخلاق و منش یاد می‌شد.
دست رد حاج حسین ملک به سینه رضاشاه

وقتی دست رد به سینه رضاشاه زد

حاج حسین ملک در کنار تمام ویژگی‌های منحصر به فردش از هوش و درایت بالایی برخوردار بود و همیشه سیاست‌مندانه رفتار می‌کرد که اتفاقاً همین رفتار از رموز موفقیت او در امور اقتصادی به شمار می‌رفت. می‌گویند رضاشاه وقتی از مال کسی تعریف می‌کرده، طرف مقابل می‌فهمیده که باید آن را به شاه پیشکش کند و راه گریزی نیست؛ اتفاقی که برای حاج حسین ملک هم پیش می‌آید، اما او که نمی‌خواسته زیر بار ظلم و زور رود، با درایت هرچه تمام شرایط را مدیریت کرده و نمی‌گذارد رضاشاه اموالش را تصاحب کند. این چنین نقل شده که «رضاشاه در یک مهمانی به حاج حسین ملک می‌گوید: حاج حسین آقا باغ خیلی خوبی دارید! حاج حسین ملک که مزه دهان رضاشاه را می‌دانسته با زیرکی هرچه تمام پاسخ می‌دهد: قربان اینجا وقف زوار امام رضا است!» به‌واقع حاج حسین با همین یک جمله دست رد به طمع شاه زده و از پیشکش باغ وکیل‌آباد به او طفره می‌رود. حاج حسین نهایتاً باغ موردپسند شاه را به مردم هدیه می‌دهد.
تمبری که حاج حسین آن را پاره کرد

یک تمبر بس است

در وصف درایت بزرگ واقف ایران، سخن بسیار است، اما یکی از جالب‌ترین روایات، خاطره‌ای است از سید رضا سعادت دار یکی از کارگران خانه ملک در دوران حیات حاج حسین در مورد پاره‌کردن سیاست‌مندانه تمبری ارزشمند که نشان از شم اقتصادی و موروثی حاج حسین ملک دارد. او توضیح می‌دهد: «حاج حسین، دو تمبر یک‌شکل بسیار قدیمی و ارزشمند داشت. می‌گفتند از آن تمبر، همان دوتا در دنیا وجود دارد. یک روز حاج حسین در نهایت ناباوری اطرافیان، یکی از تمبر‌ها را پاره کرد و دیگری را داخل کلکسیون خود گذاشت. حاج حسین کاری کرد که تنها یک نمونه از این تمبر قدیمی در دنیا باقی بماند تا همه بگویند که از فلان تمبر فقط یکی آن هم در ایران وجود دارد!» حاج حسین ملک پس از ۱۰۱ سال زندگی باعزت در سال ۱۳۵۱ از دنیا رفت، اما بعد از گذشت بیش از ۵ دهه، هنوز هم سایه حمایتش روی سر مردم است، زیرا سازمان موقوفات ملک از سال ۱۳۵۱ در مشهد راه‌اندازی شد و هنوز هم به طور کاملاً فعال در حال ارائه خدمات فرهنگی، عمرانی، بهداشتی، درمانی و… به مردم است.
منبع: فارس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۴۸ ۱۸ شهريور ۱۴۰۴
روح بزرگ ایشان شاد
باید وقتی برای شهدای عزیز دل صلوات میفرستیم
خیرین را هم لحاظ کنیم
چونکه از مال گذشتن کمتر از جان گذشتن نیست
پس هر دو اجر پیش خدا دارند