سلام
روز همگی بخیر
همسر بنده هم دچار این عارضه شده
خداروشکر یاد گرفتیم کنترلش کنیم
شما هم سعی کنید باهاش نجنگید
و حتما به غذاهایی که میخورید دقت کنید
طبع ادم خیلی مهمه و نباید از غذاهای بسته بندی و با طبع سرد استفاده کرد.
حتما به یک متخصص طب سنتی مراجعه کنید و بخواهید کمکتون کنه
خرما و بادام و گرمی جات فوق العادست
یک وب سایت هست به اسم طب روان
دوره های اموزشی خوبی داره
به نظرم استفاده از اون دوره ها هم موثره
و اینکه سعی کنید باهاش کنار بیاید و خودخوری نکنید
و اینکه به اطرافیانتون هم توضیح بدید و خجالت نکشید
امیدوارم هرکسی که دچار این عارضه شده با چیزای خوب روبرو بشه.
یادتون نره که این نیز بگذرد.
دوستان عزیز من سالهاست درگیر این بیماری ام .تجربیاتم را میگم امیدوارم کمکتون کنه ۱)اطلاعات بی اندازه راجعبه این بیماریباعث تشدیدش میشه .درحدی بدونید ک مرگ در پی نداره وعلائمش چیاس.دیگه هی سرچ نکنید ۲)من با دارو بدتر میشدم رفتم سراغ اصلاح مزاج و پرهیزات و طب سنتی .فقط دکتر خوب برید .گاهی غلبه سودا و یا صفرای سوخته در مغز انسان را تا مرز دیوانگی میبره .خواهش میکنم اول پاکسازی مزاج کنید الانم بهاره وقتشه بعد برید داروهای اعصاب بخورید .این داروها هم مخدر دارن هم کافور هم انواع چیزای که سرد و بی رمقتون کنه .و سوم اینکه من ادم مذهبی نبودم ولی بعد متوجه شدم معنویات بشدت رو بهبودتون موثره .چون طبع معنویات گرمه .حالا صرفا میتونه دعا و نماز وقران هم نباسه .شعر ادبیات وهرچیزی که ارومتون کنه .هرچی سرچکنید ترس بیشتر میاد سراغتون و دایه پنیک ترس از مرگه .من جوری ام که یه قرص سرماخوردگی ام میترسم بخورم .ولی با رعایت غذا تامین ویتامینهای بدن (یکیاز علتهای این حمله کمبود ویتامین ومواد معدنی مثل منیزیمه)و اصلاح مزاج خیلی کنترل میشه .روزی یک لیوان تخم شربتی با عرق بیدمشک بخورید .توروخدا سرچ کنید واسه بیدمشک و تخم شربتی .معحزه ارزان قیمتی که قدرش را نمیدونیم . و در اخر اینکه ترس نشونه ضعف ایمانه .وقتی به خدا ایمانمون قوی شه شدت ترس و حملات کمتر میشه .
من مبتلا حملات پی درپی پانیک هستم ،چند بار در روز ا
اکساسکاند 5 میانسرین ایموان برینتلیکس 10 میخورم وآتاراکس25 اما بدتر وبدترم
ساکن سوئد هستم
راه درمان ودارو موثر میخوام
سیکولوژ هم دارم
من همین الان
دچار حمله شدید شده بودم مرگم جلوی چشمان بود و می گفتم دیگه کارم تمومه قلبم ضربان احساس میکنم ناهممنگه میگم حتما سکته کردم و قبلی ها سکته خفیف بوده و این کامله یه زره نبض سرم تند میزنه میگم حتما سکته مغزی الانس که برم کما دیگه بچه هام و نبینم بدترین افکار منفی میاد سراغم ولی بغضی کامنتها حالم و بهتر کرد خسته شدم بخدا زندگیمان رسما فلج کرده نمیدونم چکار کنیم اینو کجای دلمون بزاریم تو این هیری پیری خدایا خودت کمکتون کن
بله تنگی نفس و سرگیجه هم داشتم.....بدتر خارش و التهاب گلو هم هست...با کلداکس بهتر شده.برنامه خواب به موقع و بیداری به موقع کمک میکنه .
آلپرازلام هم خوبه فعلن تا اوضاع بهتر شه بعد یه کاریش میکنیم
فاطمه
۱۶:۱۳ ۱۰ فروردين ۱۳۹۹
سلام دوستان من تقریبا از ۲۵ اسفند دچار مشکلاتی شبیه به پانیک شدم مخصوصا غروب تا صبح حالم خیلی بده دچار وحشت و ترس شدید هستم میترسم چشم رو هم بزارم در طول این خواب درستی نداشتم با توجه به اینکه خیلی خوابم میاد ولی میترسم بخوابم متاسفانه اینقدر ذهن درگیر افکار بد کردم که نمی تونم از یاد ببرم و فکرم رو مشغول چیز خوبی کنم بدنم خیلی ضعیفه نمیتونم غذا بخورم اگه لطف کنید یه دکتر خوب تو مشهد معرفی کنید ممنون میشم
من 10اسفند دچار شدم 90 درصد شبها میاد سراغم یک شب تا صبح بیدار موندم چند شب تا 4و5 ....تا حالا در عمرم مریض نشده بودم.... الانم تقریبا هر روز دچارش میشم
اول نمیدونستم چیه انواع دکتر و تست آزمایش و....تا در نت جست و جو کردم.
آلپرازلام - پروپرانولول10 -20 مصرف کردم یکم بهترم الان
سرترالین 50 هم گفتن...هنوز مصرف نکردم.
سرگرم بشین...روز سخت کار کنید خسته بشید.....شب زود بخوابید...خبر نخونید محیط های استرس زا نرید.....
من۲سال قبل ۴صبح امد سراغم رفتم درمانگاه خوب شدم سال بعد مجدد ۲شب امد سراغم سال سوم ۴روز پیش آمد
تجربه فقط موقع حمله قرص آرام بخش یا پراپرانول۲۰ بخور تمام یک روزم آرام بخش میره تا سال بعد نگران نباشید
سلام.من چهارده سالمه...ده روزی میشه دچار پنیک میشم ولی بنا به دلایلی نمیتونم به خانوادم بگم...اختلال در مسخ واقعیت و شخصیت هم دارم...بنظرتون میتونم فقط با مشاور خوب بشم یا باید برم دکتر؟؟
سلام، خواستم بهت بگم من پانیک داشتم و الان کاملا خوب شدم بدون دارو،،،،،، مدیتیشن یکی از موثرترین کارایی که کمک میکنه نتیجه بگیریم،، اگه ده روزه دچاره پانیک شدی هرچی زودتر درمانش کن، مدیتیشن کن هرشب قبل از خدا، روزی ۸ تا لیوان آب بخور، دایره ی دوستاتو تغییر بده، به هیچ عنوان سمته سیگار و مشروبات الکلی و.... نرو چون پانیکو تشدید میکنه، مدام کتابای انگیزشی بخون، به خودت بها و ارزش بده، مدام تکرار کن که خوبی و سلامتی و پر از آرامش، شکرگذاری کن، نفس عمیق بکش،
یوسف
۲۳:۰۳ ۰۵ اسفند ۱۳۹۹
به ولله که مرگ بهتره از مسخ شدنن ادم تا سرحد دیوانگی میبره . مجبور میشی انقدر خودتو بزنی دردت بیاد تا شاید حس کنی هنوز خودتی و هنوز وجود داری
ممنونم از توضیحات کامل در مورد این بیماری و راهکارهای مقابله خوبتون خیلی وحشتناکه مخصوصا دفعات اول که برای آدم ناشناخته هست و دقیقا حس سکته و مرگ رو داره و من بار اول کاملا حس میکردم دارم تموم میکنم تا الان در چند مقطع حملات بهم دست داده هر بار خودم رو سریع به اورژانس و بیمارستان رسوندم نوار قلب گرفتن گفتن چیزی نیست تا آخرین بار تو اورژانس یه دکتر بهم گفت پانیکه و چیز خاصی نیست با این که میدونم چیز خاصی نیست ولی دفعه بعد که دچار حمله شدم باز هم اضطراب شدید شدم چون در حالت خواب آلودگی بودم بیشتر ترسیدم سریعا بلند شدم قدم زدم نفس های عمیق کشیدم هی تغییر حالت دادم تا کنترلش کردم خدارو شکر و این دفعه خیلی بهش مسلط تر شدم بهترین راه مقابله با پانیک تغییر نگاه به زندگیه بی توجهی به نکات منفی
سلام من حدود۶ساله پانیک دارم بار اول خیلی وحشتناک بود اوایل هی میرفتم درمانگاه یا بیمارستان که ی بار ی دکتر بهم گفت اونیکه بعد اون اومدم راجع بهش خوندم فهمیدم چیه ولی حین حمله نمیتونستم کنترل کنم خودمو مییاختم یا باز میرفتم دکتر نصفه شبی کم کم حالم بدتر شد قلبم درگیر شد الان دوساله پانیک یادم رفته بااینکه حمله دارم ولی اصلا به ذهنم نمیاد که از پانیکه میگم قلبمه قرص وراپامیل میخورم برای قلبم اخه علایم مشکل قلبی بیشتراز پانیکه ،دیگه رسما از زندگی سیر شدم و ناامید ولی اخیرا سعی میکنم به خدا نزدیکتر بشم
بازم نمیدونم چمه پانیکه یا مشکل قلبی ادامه داروهامو بخورم با توجه به عوارضشون یا فقط به داروی گیاهی بسنده کنم یا سرمو بزارم بمیرم بعضا حس میکنم آخرای عمرمه و خدا داره ماری میکنه برام عادی بشه افسرده شدم هم نیاز به دکتر روانپزشک دارم هم دکتر معنوی هرکاری که کردمو میکنم پشت بندش عذاب وجدان دارم
من سه چهار روز پیش این حمله سراغم اومد خیلی وحشتناک بود تو اون لحظه حتی یه قطره آب هم از گلوم پایین نمیرفت مرگ رو جلو چشمام دیدم دست و پام شروع کرد به لرزیدن نا گفته نمونه حدود دو سالی هم بود که مدام سرگیجه داشتم اما بی خیالش بودم و دیگه این اواخر برام قابل تحمل نبود تا اینکه این اتفاق افتاد رفتم پیش مغز و اعصاب بهم گفت که پانیکه سه چهار تا قرص برام نوشت و نوار مغز هم گرفت که نرمال بود گفت شش ماه طول میکشه ولی از اون روز تا حالا دیگه سراغم نیومده فقط کمی تپش قلب دارم و یه کمی هم نفس تنگی اما به شدت بار اول نبوده خواستم از کسانی که سابقه دارن بپرسم ممکنه اون حالت اول بازم بیاد سراغم و اگه اومد و تنها بودم چه راهکارهای میتونه کمکم کنه ممنون
روز همگی بخیر
همسر بنده هم دچار این عارضه شده
خداروشکر یاد گرفتیم کنترلش کنیم
شما هم سعی کنید باهاش نجنگید
و حتما به غذاهایی که میخورید دقت کنید
طبع ادم خیلی مهمه و نباید از غذاهای بسته بندی و با طبع سرد استفاده کرد.
حتما به یک متخصص طب سنتی مراجعه کنید و بخواهید کمکتون کنه
خرما و بادام و گرمی جات فوق العادست
یک وب سایت هست به اسم طب روان
دوره های اموزشی خوبی داره
به نظرم استفاده از اون دوره ها هم موثره
و اینکه سعی کنید باهاش کنار بیاید و خودخوری نکنید
و اینکه به اطرافیانتون هم توضیح بدید و خجالت نکشید
امیدوارم هرکسی که دچار این عارضه شده با چیزای خوب روبرو بشه.
یادتون نره که این نیز بگذرد.
اکساسکاند 5 میانسرین ایموان برینتلیکس 10 میخورم وآتاراکس25 اما بدتر وبدترم
ساکن سوئد هستم
راه درمان ودارو موثر میخوام
سیکولوژ هم دارم
دچار حمله شدید شده بودم مرگم جلوی چشمان بود و می گفتم دیگه کارم تمومه قلبم ضربان احساس میکنم ناهممنگه میگم حتما سکته کردم و قبلی ها سکته خفیف بوده و این کامله یه زره نبض سرم تند میزنه میگم حتما سکته مغزی الانس که برم کما دیگه بچه هام و نبینم بدترین افکار منفی میاد سراغم ولی بغضی کامنتها حالم و بهتر کرد خسته شدم بخدا زندگیمان رسما فلج کرده نمیدونم چکار کنیم اینو کجای دلمون بزاریم تو این هیری پیری خدایا خودت کمکتون کن
آلپرازلام هم خوبه فعلن تا اوضاع بهتر شه بعد یه کاریش میکنیم
اول نمیدونستم چیه انواع دکتر و تست آزمایش و....تا در نت جست و جو کردم.
آلپرازلام - پروپرانولول10 -20 مصرف کردم یکم بهترم الان
سرترالین 50 هم گفتن...هنوز مصرف نکردم.
سرگرم بشین...روز سخت کار کنید خسته بشید.....شب زود بخوابید...خبر نخونید محیط های استرس زا نرید.....
تجربه فقط موقع حمله قرص آرام بخش یا پراپرانول۲۰ بخور تمام یک روزم آرام بخش میره تا سال بعد نگران نباشید
بازم نمیدونم چمه پانیکه یا مشکل قلبی ادامه داروهامو بخورم با توجه به عوارضشون یا فقط به داروی گیاهی بسنده کنم یا سرمو بزارم بمیرم بعضا حس میکنم آخرای عمرمه و خدا داره ماری میکنه برام عادی بشه افسرده شدم هم نیاز به دکتر روانپزشک دارم هم دکتر معنوی هرکاری که کردمو میکنم پشت بندش عذاب وجدان دارم