
باشگاه خبرنگاران- سیده نسترن حسن آبادی؛ در دل تپنده کویر، جایی میان سکوت کوهستانهای سمنان، روستای علا هر ساله در ششم محرم، به صحنهای از حزن و حماسه بدل میشود. اینجا، در سرزمین باد و بید و باور، آیینی باستانی چون نالهای از دل تاریخ برخاسته و با ضرباهنگی از سوگ، آیین سنگزنی را به یادگار نگه داشته است؛ رسمی کهن که سینه در سینه، از نیاکان به فرزندان رسیده و در سال ۱۳۸۸ با شماره ۸۳ به ثبت ملی رسید.
در این روز، روستای علا میزبان عاشقان حسینیست؛ مردمانی از روستاها و شهرهای دور و نزدیک، که با دلی پر از داغ کربلا و نیتی نذری، به این دیار میآیند. صدای چوبهایی که به هم کوبیده میشوند، از میدان اصلی روستا برمیخیزد؛ آوایی از اندوه، هماهنگ با نوای «یا حیدر علی» که در آسمان کویر طنین میافکند و دلها را میلرزاند.
ریشه این آیین به روایتهایی از قوم بنیاسد بازمیگردد، آن هنگام که پس از عاشورا، به کربلا رسیدند و پیکر بیجان شهیدان را دیدند. در آن لحظه، از دل خاک سنگها برگرفتند و بر هم زدند، نه از خشم، که از اندوهی که زبان نداشت جز صدای سنگ بر سنگ.
امروز، چوبها جای سنگها را گرفتهاند، اما جوهر سوگ همان است. صفوف مردان با لباسهای سیاه، در حلقهای واحد، دو تکه چوب را در دستان خویش گرفته و با نظمی مقدس، آنها را بر هم میکوبند. چهرهها غرق اشک، لبها به نوحه و دلها در کربلاست.
زنان روستا، با چشمانی اشکآلود و دستانی مهربان، نذورات را میان عزاداران پخش میکنند؛ نانی که بوی مهر دارد و آبی که طعم معرفت میدهد.
آیین سنگزنی در علا تنها یک مراسم نیست؛ یادآوری است از عهدی دیرین، پیوندی است میان زمین و آسمان، میان گذشته و اکنون. گویی خود عاشورا در این روستا تکرار میشود؛ با زبان سنگ، با صدای چوب، با قلبی که هنوز برای حسین (ع) میتپد.
در این آیین، زمان متوقف میشود. چوبها نه فقط ابزار سوگواری، که زبان خاموش قلبهاییاند که در فراق حسین میتپند. هر ضربه، گویی بر دیوار تاریخ مینشیند؛ روایتگر اشکی که از قرنها پیش روان است.
کودکان با چشمانی پرسشگر، در کنار پدران ایستادهاند، انگار که روح عاشورا را از همان کودکی در رگهایشان جاری میکنند. اینجا هر حرکت، هر صدا، هر قطره اشک، ادامهی همان راهیست که از نینوا آغاز شد.
مردان دلیر و زنان صبور علا، با پایبندی به این آیین، نهفقط از میراث فرهنگی، که از وجدان بیدار تاریخ دفاع میکنند. آنان سنگزن نیستند، دلزناند؛ دلهایی که در آتش اشتیاق حسین (ع) میسوزد.
و آنگاه که غروب بر شانه کوه مینشیند، هنوز صدای "یا حیدر علی" از دل روستا شنیده میشود. نوایی که تا ابد در کوچهپسکوچههای این روستای عاشق، طنین خواهد داشت.