همسر شهید نیما رجب‌پور تعریف کرد که همسرم پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، چند روز در خانه نبود. او یک آمادگی عجیب و غریبی داشت و انگار تمام وجودش برای شهادت آماده بود.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ نفیسه خلیلی - فقط یک جمله از وصیت‌نامه‌اش کافی بود تا عمق باورش به راه شهادت را آشکار بسازد. همسر شهید نیما رجب‌پور، شهید رسانه ملی، با حضور در برنامه «از سرگذشت» شبکه نسیم اظهار داشت که شهید رجب‌پور در سال ۱۳۷۷ یعنی زمانی که تازه ازدواج کرده بود و تنها ۲۱ سال داشت، با این تصور که روزی شهید خواهد شد برای خودش وصیت‌نامه نوشته بود.

او در این وصیت‌نامه گفته بود: «پدر و مادر مهربانم! خوشحالم از اینکه فرزند شما پاکان بودم. مرا به‌خاطر اینکه ۲۱ سال به شما زحمت دادم، ببخشید. همیشه شهادت آرزویم بود و اکنون که خود به سوی آن می‌شتابم، بسیار خوشحالم. من امانتی بودم از خدا در دست شما که دوباره به سوی او می‌روم و دوست دارم توسط شقی‌ترین انسان‌های روی زمین شهید شوم».

همسر شهید رجب‌پور در این برنامه با اشاره به حمله رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان، از روز‌های نخست جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت که همسرش بنا به وظایف رسانه‌ای‌اش مجبور شد آنها را در همان لحظه اولیه ترک کند.

او ادامه داد: در همان زمانِ حمله رژیم صهیونیستی صدا بسیار بلند آمد. همسرم ابتدا تصور کرد صدای رعد و برق است، اما من گفتم نیما این صدا شبیه رعد و برق نیست. او گفت اسرائیل گفته بود حمله می‌کند، احتمالاً همان است و بعد سریع به سراغ گوشی‌اش رفت و با همکارانش تماس گرفت. آنها حمله رژیم صهیونیستی را تایید کردند. همسرم بلافاصله لباس‌هایش را پوشید و رفت. ایشان تا دو سه روز در منزل نبود. حتی یک روز آمد و لباس‌هایش را عوض کرد. فکر می‌کنم او می‌آمد، تا غسل شهادت کند. چون یک آمادگی عجیب و غریبی داشت. او بعد از شهادت شهید رئیسی دیگر آن نیمای سابق نبود. او شبیه نیمای سال‌های ۷۶ و ۷۷ شده بود، که تمام وجودش برای شهادت آماده بود.

همسر شهید رجب‌پور تعریف کرد: نیما به شهید رجایی علاقه داشت. ایشان یک سال یا دو سال یکبار کتاب سیره شهید رجایی را کامل مطالعه می‌کرد. در نهایت هم درب ورودی ۷۲ تن نزدیک مزار شهید رجایی و شهید باهنر دفن شد. همسرم در اوایل زندگی اسم نیما را دوست نداشت. وقتی که با بچه‌های جبهه و جنگ و شهدا مانوس شده بود، خیلی دوست داشت علی صدایش کنند. بعد‌ها که بزرگتر شد گفت نام علی برایم زیاد است. من غلام علی‌ام. خودش را غلام علی می‌دانست. او شهید رجایی را دوست داشت و من در همین هنگام که در مزار شهید رجایی با ایشان صحبت می‌کردم، تا بگویم نیما آمده و نزدیک شماست، دیدم سن و سال هر دوی آنها یکی است. نیمای من ۴۸ سالش تمام نشده بود؛ مثل شهید باهنر و شهید رجایی که در ۴۸ سال سنگر جمهوری اسلامی را به بهترین نحو هدایت کردند.

برچسب ها: رجب پور ، رسانه ملی ، شهادت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
سرباز حاج قاسم
۰۹:۴۸ ۲۲ تير ۱۴۰۴
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی ،??
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۸ ۲۲ تير ۱۴۰۴
سلام خداوند به این شهدا عزیز که عزیز کرده خدا هستندخدا رحمت کند ولی یک جاهایی هم بعضی شهدا مظلوم واقع شدند مثل شهید حسین احمدی کارمند و نگهبان ولی چه افسوس از این بزرگوار هیچ یادی ونامی برده نمیشود ولی این عزیز هم فعالیت میکرده ودر کنار دلاورمردان به شهادت رسیده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۳۱ ۲۲ تير ۱۴۰۴
روحشان شاد.
خوشا به سعادتشان.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۲۵ ۲۲ تير ۱۴۰۴
درود به روان پاکش
آخرین اخبار