
باشگاه خبرنگاران جوان؛ نفیسه سادات موسوی* - خاورمیانه، قلب تپنده منابع انرژی جهان است؛ منطقهای که از خلیج فارس تا سواحل مدیترانه، از زاگرس تا شبهجزیره سینا، ثروت انباشتهای از نفت، گاز، فسفات، اورانیوم و آب شیرین را در خود جای داده است. اما این ثروت، بهجای آنکه به رفاه ملتها بینجامد، در دهههای گذشته به ابزاری برای جنگ، استعمار و وابستگی بدل شده است. در مرکز این ساختار تار عنکبوتی، رژیم صهیونیستی قرار دارد؛ دیدهبان و مجری منافع انرژیمحور غرب، بهویژه ایالات متحده آمریکا.
اسرائیل، نهتنها با حمایت مستقیم نظامی و اطلاعاتی از تسلط آمریکا بر منابع منطقه پشتیبانی کرده، بلکه با دخالت در ساختارهای سیاسی و امنیتی کشورها، مانع بزرگی برای بهرهبرداری مستقل و عادلانه از منابع انرژی بوده است. پروژه دلار نفتی، که از دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت، تنها یک سیاست مالی نبود؛ بلکه تلهای ژئوپلیتیکی برای وابسته نگه داشتن ملتها به نظم غربی بود. اسرائیل با مهندسی جنگهای نیابتی در عراق، سوریه و لبنان، نهتنها زیرساختهای انرژی این کشورها را نابود کرد، بلکه مسیرهای صادراتی، خطوط لوله، بنادر و پالایشگاهها را هدف گرفت تا امنیت انرژی آنها را فلج کند.
بر اساس آمارهای منتشرشده از منابع مستقل، بیش از ۴۰ درصد از مداخلات نظامی آمریکا در سه دهه گذشته در خاورمیانه، بهطور مستقیم با حفاظت از زیرساختهای اسرائیل و کنترل منابع انرژی در پیوند بودهاند. پایگاههای نظامی آمریکا در قطر، بحرین، امارات و عراق، نه صرفاً برای دفاع، بلکه برای نظارت و مهار جریان انرژی به نفع بلوک غرب تأسیس شدهاند.
در این میان، اسرائیل با تکیه بر فناوریهای جاسوسی، همکاریهای امنیتی و شبکههای لابیگری، نقش واسطهای کلیدی بین شرکتهای نفتی غربی و بحرانهای منطقهای ایفا کرده است. از حفاریهای غیرقانونی در مدیترانه تا هماهنگی با گروههای تجزیهطلب، مأموریت رژیم اسرائیل روشن است: بیثباتسازی مداوم، تا هیچ کشوری فرصت بازیابی، اتحاد یا استقلال اقتصادی پیدا نکند.
اما فردای بدون اسرائیل، فقط رهایی فلسطین نیست؛ بازگشت حاکمیت ملتها بر منابعشان است. در چنین چشماندازی، قدرت نفت از دست مافیای نفتی غربی خارج میشود و به مردم منطقه بازمیگردد. همکاریهای منطقهای میتواند جای رقابتهای ویرانگر را بگیرد. ایران، عراق، سوریه، لبنان و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس میتوانند بهجای وابستگی به مسیرهای صادراتی تحت سلطه آمریکا، با طراحی شبکههای مستقل لولهکشی، دسترسی انرژی را بومیسازی کنند.
همچنین، حذف رژیم اسرائیل، بستر حقوقی و سیاسی لازم برای ایجاد اتحادیه انرژی منطقهای را فراهم میآورد. چنین اتحادیهای میتواند با ارزهای غیر دلاری مبادله کند، فناوری پالایش و استخراج بومیسازی شده را توسعه دهد، و جلوی نشت و قاچاق ثروت ملی را بگیرد. در نبود تهدید نظامی دائم، سرمایهگذاریهای بلندمدت در زیرساختهای انرژی ممکن میشود؛ از نیروگاههای مشترک تا خطوط برق منطقهای، از صنایع پاییندستی نفت و گاز تا آموزش نیروی متخصص.
در چنین شرایطی، درآمد حاصل از انرژی بهجای آنکه به جیب شرکتهای آمریکایی و ارتشهای اشغالگر برود، در خدمت توسعه زیرساختها، آموزش، سلامت و رفاه مردم منطقه قرار میگیرد. حذف رژیم صهیونیستی، نهفقط آرمان فلسطینیان، بلکه گامی ضروری برای رهایی انرژی، پایان استعمار اقتصادی و آغاز استقلال واقعی خاورمیانه است.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، این پرسش مطرح است: چرا منابع عظیم ما باید در خدمت دشمنانمان باشد؟ جهانی بدون اسرائیل، جهانی است که در آن نفت دیگر ابزار سلطه نیست، بلکه اهرمی برای ساختن آیندهای مستقل، قدرتمند و انسانی برای ملتها خواهد بود.
*شاعر و فعال فرهنگی