
باشگاه خبرنگاران جوان - از کسی حرف میزنیم که اولین ثمره عشق زندگی امیرالمومنین و حضرت زهرا سلامالله بود. نور دیده نبی اکرم، کسی که پناهش آغوش پیامبر بود و روی شانههای او شیرین زبانی میکرد. کسی که روز میلادش ملکوت غرق شادی شد و جبرئیل نازل شد تا به حضرت رسول بگوید که خود خدا نام او را «حسن» انتخاب کرد. کسی که در مقابل همه ناجوانمردیها و بغضهای روزگار روی نگین انگشتریاش نوشته بود «حسبی الله» یعنی خدا برای من کافی است! نوری از پاکان عالم که همه در عین غربت و مظلومیت او را به مهر و کرامتش میشناسند. بخششی که انقدر پررنگ بود که حالا همه عاشقان خاندان مصطفی او را با این عبارت میشناسند؛ «کریم اهل بیت». میگویند در زبان عربی خوب که کند و کاو کنید خواهد فهمید که هر بخششی معنی کریمانه نمیدهد، چون کریم بخشندهای است که بدون سوال و درخواست میبخشد کسی که با وجود نیاز خودش همه مالش را میدهد بدون آنکه چشمداشتی در نگاه و رفتارش ببینید. اگر سری به زندگی امام حسن مجتبی بیندازید در جای جای آن میتوانید روایتهایی پیدا کنید که خبر از بخشش و مهربانیهای بیدریغ او میدهد.
روایتهایی زیادی است که میگویند امام حسن مجتبی علیهالسلام طی دوران زندگیاش دوبار تمام ثروت و داراییاش و سه بار هم نصف مالش را به فقرا بخشید. حتی در مناقب آل ابی طالب حدیثی از امام صادق علیه اسلام درباره این موضوع هست که میفرمایند امام حسن علیهالسلام چند بار تمام مال خود را در راه خدا تقسیم کرد؛ تا آنجا که حتی یکبار کفش خودش را به فقیری که فقط یک لنگه کفش داشت بخشید و لنگه دیگر را برای خودش نگه داشت. میگویند کریم بودن امام حسن به اندازهای بود که هرکس از غریب و آشنا در مدینه به دنبال کمک و دستگیری بود، منزل امام مجتبی علیه السلام را به او نشان میدادند.
نه فقط دوستان که حتی دشمنان امام مجتبی علیهالسلام همیشه به بخشندگی و سخاوت او چشم امید داشتند. کسی که مهربانی و عطوفت او در حق بدخواهانش هم زبانزد بود؛ تاجایی که میشود روایتهای زیادی از مدارای ایشان با مخالفان و دشمنانش را پیدا کرد، اما یکی از معروفترین این روایتها به ماجرای مردی از شام مربوط میشود که تحت تأثیر تبلیغات معاویه وقتی در مدینه به امام برخورد شروع به ناسزا گفتن کرد، اطرافیان وقتی خواستند واکنشی نشان بدهند، امام سکوت کرد، لبخند زد و سپس فرمود: «ای مرد! گمان میکنم در این شهر غریبی… اگر چیزی بخواهی به تو میدهیم، اگر راهنمایی بخواهی راهت را نشان میدهیم، اگر نیازمند باشی بینیازت میکنیم» میگویند مرد با شنیدن این سخنان گریست و گفت «یابن رسول الله اگر قبل از این ملاقات به من میگفتند، بدترین افراد زیر این آسمان کیست؟ تو را و پدرت را معرفی میکردم؛ ولی الان به عنوان نیکترین افراد معرفی میکنم.» میگویند او چنان مجذوب اخلاق آن حضرت شد که وقتی در مدینه بود، در منزل امام و سر سفره ایشان مینشست.
یکی دیگر از جلوههای بخشندگی بیحد و اندازه امام حسن علیهالسلام در برابر نیازمندان مربوط به روایت مرد فقیری میشود که برای گرفتن کمک نزد امام رفت. میگویند حضرت کیسهای پر از دینار برایش آورد و بدون آنکه به مقدارش نگاه کند به او داد. وقتی از علت این کار سوال کردند ایشان فرمود: «من از خدا شرم دارم دستی را دراز ببینم و آن را خالی بازگردانم» حتی در تعدادی از روایات آمده که امام دوم شیعیان هر وقت از کسی باغ یا ملکی میخرید اگر بعد از گذشت سالها خبردار میشد که آن فرد نیازمند شده، ملک خریداری شده خودش را دوباره بیهیچ بها و هزینهای به او پس میداد. برای همین هم روزی از امام سوال کردند چرا هرگز تهیدستی را ناامید نمیکنید؟ در پاسخ فرمودند: «من هم به درگاه خدا سائلی هستم و امید دارم که خداوند مرا ناامید نکند.»
کنار همه مهربانیهای امام حسن یکی از روایتهای معروف درباره ایشان، به محبت حضرت نسبت به حیوانات مربوط میشود. روایتی از اطعام حضرت به یک سگ، تا جایی که یکی از یاران او میگوید: دیدم امام حسن علیه السلام غذا میخورد و سگی مقابلش بود، هر لقمهای که حضرت میل میفرمود لقمهای هم برای سگ میانداخت، عرض کردم:ای فرزند پیامبر آیا این سگ را برانم؟ فرمود: رهایش کن. از خدا حیا دارم که طعامی بخورم و جانداری مقابلم ایستاده باشد و نگاه کند و به آن غذا ندهم.
منبع: مهر