
باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعظم پورکند - نظم هستهای بینالمللی متناقض و عمیقاً ناعادلانه است. در حالی که نه کشور - چین، فرانسه، روسیه، انگلیس، ایالات متحده آمریکا، هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی - زرادخانههای هستهای خود را حفظ کردهاند، برای دیگر کشورها به طور قانونی ممنوع شده که چنین قابلیتهایی را توسعه دهند. پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) که در سال ۱۹۶۸ به تصویب رسید، این شکاف را رسمیت بخشید. این پیمان به پنج کشور شناخته شده دارای سلاح هستهای (P۵) اجازه میدهد سلاحهای هستهای خود را نگه دارند، آنها را موظف میکند که با حسن نیت به سمت خلع سلاح حرکت کنند (ماده ششم)، و برای تمامی امضاکنندگان دیگر، کسب سلاحهای هستهای را ممنوع میکند.
این چارچوب چیزی را نهادینه کرده که فقط میتوان آن را «آپارتاید هستهای» نامید: سلسله مراتبی از قدرت که در آن، برخی دولتها امتیاز داشتن سلاحهای کشتار جمعی را دارند، در حالی که دیگران به خاطر پیگیری برنامههای مشابه، با اجبار، تحریم یا تهدیدات نظامی مواجه میشوند. اعمال گزینشی هنجارهای عدم گسترش، به ویژه در خاورمیانه، تنش خشم و رنجش و بیثباتی مستمر ایجاد کرده است.
جورج گالووی، نماینده سابق پارلمان انگلیس و منتقد دیرین سیاست خارجی غرب، خاطرنشان کرده است: «غرب در حوزه هستهای یک استاندارد دوگانه اعمال میکند: اسرائیل زرادخانه خود را به رخ میکشد، در حالی که ایران (به رغم صلح آمیز بودن انرژی هسته ای اش) تهدید، تحریم و تحت فشار قرار میگیرد تا حق حاکمیتی خود بر فناوری را تسلیم کند. این یک رسوایی اخلاقی و حقوقی است.»
حق دفاع پیشدستانه ایران
ایران بارها با تهدیدات مکرر از سوی ایالات متحده، اسرائیل و قدرتهای اروپایی مواجه شده است. در چنین بستری، تهران بر حق خود برای دفاع پیشدستانه تحت حقوق بینالملل تأکید میکند. ماده ۵۱ منشور ملل متحد، حق ذاتی دفاع از خود در صورت وقوع یک حمله مسلحانه را به رسمیت میشناسد. به طور سنتی، این حق به عنوان واکنشی تفسیر شده است، اما سابقه حقوقی، به ویژه دکترین کارولین در سال ۱۸۳۷، دفاع پیشدستانه را زمانی که یک تهدید «فوری، قریبالوقوع، بدون گزینه دیگری برای اقدام و بدون فرصت برای تأمل» باشد، مجاز میداند.
با توجه به تهدیدات صریح و اقدامات پنهانی توسط دشمنان یا رقبا، ایران استدلال میکند که برنامه هستهای آن نه تنها صلحآمیز است، بلکه برای امنیت ملی ضروری است. مفسران غربی، سیاست اتحادیه اروپا و آمریکا را به دلیل نادیده گرفتن تهدیدات نامتقارن مورد انتقاد قرار دادهاند: نوام چامسکی، دانشمند علوم سیاسی خاطرنشان میکند: «برنامه هستهای ایران به عنوان یک تهدید قاببندی میشود تا تحریم و فشار نظامی را توجیه کند، در حالی که اسرائیل با زرادخانه بسیار بزرگتر و اعلام نشده خود، به طور ضمنی مورد تأیید قرار میگیرد.»
این موضع با تهدیدات تحریمهای «بازگشت فوری مکانیسم ماشه» (snapback) تقویت شده است، که قدرتهای اروپایی - انگلیس، فرانسه و آلمان - در آگوست ۲۰۲۰ (مرداد ۱۳۹۹) در شورای امنیت سازمان ملل پیش بردند. ایران این تحریمها را از نظر حقوقی غلط و ناقص توصیف کرده و خاطرنشان کرده که ایالات متحده، که عامل بازگشت فوری تحریمها بود، دیگر طرف برجام نیست و بنابراین فراخوانی آن را نامشروع میداند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران هشدار داد: «ایران با تحریمهایی که حقوق بینالملل را نقض میکنند و حاکمیت ما را تهدید میکنند، با قوت پاسخ خواهد داد. ملت ما در برابر استانداردهای دوگانه سر تعظیم فرود نمیآورد.»
پیشینه تاریخی: سرچشمه نابرابری هستهای
جنگ سرد، سلسله مراتب هستهای را نهادینه کرد. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، که بعداً انگلیس، فرانسه و چین نیز به آنها پیوستند و سلاح هستهای را کسب کردند، در حالی که از همه دیگران انتظار میرفت تحت چارچوب NPT از سلاح هسته ای خودداری کنند. کشورهای غیرامضاکننده مانند هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی خارج از پیمان به دنبال سلاح رفتند، اما با اجرای بینالمللی کمی مواجه شدند.
NPT نابرابری را مقدس میشمارد. ماده ششم آن ایجاب میکند که کشورهای هستهای با حسن نیت به سمت خلع سلاح حرکت کنند - وعدهای که عمدتاً محقق نشده است. در همین حال، کشورهای غیرهستهای از دنبال کردن قابلیتهای مشابه منع شدهاند که یک استاندارد دوگانه حقوقی و اخلاقی ایجاد میکند. هانس بلیکس، بازرس سابق تسلیحات سازمان ملل اظهار داشت: «عدم گسترش نمیتواند معتبر باشد اگر به صورت گزینشی اعمال شود. سیستم فعلی قدرت را پاداش می دهد و ضعف را تنبیه میکند.»
برنامه هستهای ایران: اهداف صلحآمیز و دفاع حقوقی
برنامه هستهای ایران بر تولید برق، ایزوتوپهای پزشکی و رآکتورهای تحقیقاتی متمرکز است. پایبندی آن به برجام در سال ۲۰۱۵ شامل موارد زیر بود:
* محدود کردن غنیسازی اورانیوم به ۳.۶۷ درصد
* کاهش ذخایر به ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین
* اجازه دادن به بازرسیهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی
خروج یکجانبه ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ تنشهای جدیدی را برانگیخت، زیرا ایران با از سرگیری غنیسازی فراتر از محدودیتهای برجام پاسخ داد. با این حال ایران معتقد است که تمامی مراحل قابل بازگشت و شفاف هستند و با اهداف صلحآمیز سازگارند؛ بنابراین «بازگشت فوری» تحریمهای سازمان ملل که در سال ۲۰۲۰ توسط اتحادیه اروپا آغاز شد از نظر حقوقی مورد چالش و اعتراض قرار گرفته است. لورا هالگیت، محقق حقوقی توضیح میدهد: «فراخوانی بازگشت فوری در زمانی که کشور آغازگر دیگر (آمریکا) نیست، مقررات خود برجام را نقض میکند و اقتدار حقوق بینالملل را تضعیف میکند.»
موضع ایران توسط اصل حق تعیین سرنوشت و حاکمیت تقویت میشود که پشتیبان ماده ۲ (۱) منشور ملل متحد است. خلع سلاح اجباری تحت تهدید تحریم با این اصول در تضاد است.
زرادخانه هستهای اسرائیل: استاندارد دوگانه منطقهای
در تقابل، اسرائیل یک زرادخانه هستهای قابل توجه - (تخمین زده شده) بین ۸۰ تا ۲۰۰ کلاهک - را حفظ میکند، در حالی که هرگز NPT را امضا نکرده است. سیاست ابهام هستهای آن را از بررسی دقیق مصون میدارد. این عدم تقارن انگیزهای برای ایران و دیگر کشورهای منطقه ایجاد میکند تا برابری هستهای را به عنوان یک ضرورت دفاعی در نظر بگیرند.
شلومو بروم، تحلیلگر نظامی سابق اسرائیلی خاطرنشان میکند: «انحصار هستهای اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار میدهد تا به دنبال یک بازدارنده باشد، با این حال جهان ایران را در قالب یک خطر تصویر میکند. این یک مورد کلاسیک از اعمال گزینشی قانون است.»
حمایت ضمنی قدرتهای غربی از اسرائیل، همراه با فشار فعال بر ایران، نابرابری سیستمیک نظم هستهای را نشان میدهد.
پیامدهای حقوقی و اخلاقی
* اعمال گزینشی هنجارهای هستهای، هم لفظ و هم روح حقوق بینالملل را نقض میکند.
* ماده ششم NPT: کشورهای هستهای باید با حسن نیت به سمت خلع سلاح حرکت کنند.
* ماده ۲ (۴) منشور ملل متحد: استفاده یا تهدید به استفاده از زور را ممنوع میکند.
* دکترین کارولین: از دفاع پیشدستانه حمایت میکند.
تهدیدات مکرر علیه ایران، از جمله عملیات نظامی، تحریمها و انزوای دیپلماتیک، به شدت با تحمل زرادخانه اعلام نشده اسرائیل تضاد دارد. این امر اعتبار رژیم عدم گسترش را تضعیف کرده و بیثباتی منطقهای را جاودانه میکند.
جورج گالووی این را ریاکاری می داند و تأکید میکند: «غرب میخواهد به ایران موعظه کند در حالی که از اسرائیل محافظت کرده و زرادخانه آن را نادیده میگیرد. این قانون نیست؛ سیاست قدرت است که به عنوان اخلاق پنهان شده است.»
پیامدهای ژئوپلیتیک
آپارتاید هستهای، گسترش و بیثباتی منطقهای را تشویق میکند. اگر کشورها قوانین را به صورت ناعادلانه اعمال شده درک کنند، انگیزه پیدا میکنند تا قابلیتهای مخفیانه را دنبال کنند. در خاورمیانه، این پویایی تنشها بین ایران و اسرائیل را تشدید کرده، خلیج فارس را بیثبات کرده و دیپلماسی را پیچیده کرده است. همچنین اعتماد به نهادهای بینالمللی را از بین برده و توافقنامههای چندجانبه کنترل تسلیحات را به طور فزایندهای دشوار میسازد.
فراخوانی برای برابری هستهای
فقط یک سیستم مبتنی بر انصاف میتواند از بحرانهای گسترش آینده جلوگیری کند. برای از بین بردن آپارتاید هستهای، جامعه بینالمللی باید:
* قانون عدم گسترش را به صورت ثابت و یکسا) اعمال کند: تمامی رژیم ها و کشورهای هستهای، از جمله اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی، باید تحت تأیید قرار گیرند.
* شفافیت را ترویج دهد: ذخایر، برنامههای مدرنیزه کردن و دکترینها باید افشا شوند تا سوءظن کاهش یابد.
* به حاکمیت احترام بگذارد: کشورهایی که به دنبال فناوری هستهای صلحآمیز هستند باید بدون تحریمهای تحمیلی اجازه این کار را داشته باشند.
* خلع سلاح را تشویق کند: قدرتهای هستهای باید با پیشرفت واقعی به سمت حذف سلاحها، به ماده ششم NPT متعهد شوند.
نتیجهگیری: نه به آپارتاید هستهای
مبارزه ایران نمونهای از شکستهای اخلاقی و حقوقی نظم هستهای فعلی است. مجازات ایران در حالی که از دیگر قدرتهای هستهای محافظت میشود، نابرابری را تقویت میکند، حقوق بینالملل را تضعیف میکند و مناطق را بیثبات میسازد. جهان باید اصل برابری هستهای را بپذیرد: ایران، مانند هر کشور مستقل دیگری، حق دارد به فناوری هستهای صلحآمیز دست یابد و در صورت لزوم، در برابر تهدیدات معتبر از حق دفاع پیشدستانه برخوردار باشد.
همانطور که عباس عراقچی، دیپلمات کهنهکار و سیاستمدار، که اکنون وزیر امور خارجه ایران است، تأکید میکند: «ایران تحت اجبار، حق حاکمیتی خود برای دستیابی به فناوری هستهای صلحآمیز را تسلیم نخواهد کرد. ما به دنبال انصاف هستیم، نه استثناگرایی.» عراقچی در مسئله خلع سلاح تازهکار نیست، و بهتر است به حرفهایش به طور کامل گوش داده شود، زیرا با وقار و قاطعانه بیان میشوند.
منبع: میدل ایست مانیتور