وحدت‌گرایی تحت شرایطی ناممکن جلوه می‌کند، اما نیاز ضروری یک جامعه برای تداوم حیات است.

باشگاه خبرنگاران جوان- دو نگاه می‌تواند وحدت را ناممکن جلوه دهد:

اول: یک روح در چند کالبد!

تصور برخی از وحدت این است که اگر بخواهیم وحدت کنیم باید یک روح در چند بدن باشیم. چنین دیدگاهی به‌صورت فرضی هم ناممکن است. هیچ دو برادری یکسان نیستند، هیچ زن‌وشوهری همگون نیستند؛ اثر انگشت هر انسانی مختص خود اوست. در چنین شرایطی همیشه می‌توان محلی از اختلاف و تفاوت را پیدا کرد. این دسته افراد به طور طبیعی وحدت را شدنی نمی‌دانند. 

شناسایی این جریان سخت نیست. آنها که خیلی ساده و روان می‌پرسند با فلان جریان که می‌گوید بنشینیم و با آمریکا مذاکره کنیم چگونه میتوان وحدت کرد از همین جنس هستند. یا آنها که می‌گویند کسی که اعتقاد به تولید داخل ندارد قابل وحدت نیست همین‌گونه می‌اندیشند. این دست سؤالات مشخصه بارز این جریان است.

این جریان به طور واضح به جریان ضد وحدت تبدیل می‌شود. نه اینکه واقعا مخالف وحدت باشند، اما حس می‌کنند امکان وحدت وجود ندارد. شاید اسم این جریان را نباید «جریان» بگذاریم چرا که فردفرد و جداجدا یک‌جور می‌اندیشند و حتی در این دیدگاه هم نمی‌توانند وحدت کنند. این افراد وحدت را یک تاکتیک سیاسی تحلیل می‌کنند و همان تاکتیک را هم چندان عملیاتی نمی‌بینند و عوارض آن را به مزایای آن غالب می‌دانند.

دوم: تکثرگرایی افراطی!

جریان دوم که با ظاهری آراسته‌تر ضد وحدت می‌شود همان جریانی است که به تصور خود می‌خواهد واقع‌بین باشد و بگوید هر جامعه‌ای بخصوص جامعه ایران یک جامعه متکثر است و دیدگاه‌های متفاوت باید به‌صورت جداجدا محترم باشند. 

برداشت این جریان از وحدت، ازبین‌رفتن هویت‌های اختصاصی و هضم‌شدن در یک کالبد کلی است. مهم‌ترین شاخصه این جریان شعار‌هایی از جنس احترام به هویت‌ها است. این افراد مدام دم از احترام به دیدگاه‌های مختلف می‌زنندو در میدان عمل مخالف وحدت رفتار می‌کنند و البته در انتهای این جاده فکری چیزی جز پلورالیسم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که منجر به تجزیه هویتی می‌شود نیست.

کدام فهم از وحدت امکان تحقق دارد؟

یک سازه ساختمانی را در نظر بگیرید. ملاتی از سیمان و ماسه و آب حول میل‌گرد‌هایی سفت می‌شود و استحکام پیدا می‌کند. فهم اجتماعی از وحدت یعنی پیداکردن محور‌هایی برای ساخت یافتن حول آن محور‌ها به‌نحوی‌که هر کس بتواند با مختصات کلی خود در جای مناسبی قرار بگیرد.

در این دیدگاه لزومی ندارد همه مانند هم باشند و البته به این معنا هم نیست که «موسی به دین خود، عیسی به دین خود»! محور‌های اساسی را باید یافت و از آن محور‌ها عدول نکرد.

در شرایط فعلی یکی از مهم‌ترین محور‌هایی که می‌توان حول آن وحدت کرد مسئله «ایران» هست. «ای ایران بخوان» یعنی ایران هم با اسلام ممزوج است و هم مقابل دشمن ایستاده است. همه می‌دانند وحدت حول ایران نجات‌بخش است و این کاملاً فهم شده است.

صورت بندی رهبرانقلاب از محور‌های وحدت

رهبر انقلاب سال ۱۳۷۹ نیز یک‌بار صورت‌بندی مشخصی از این محور‌های وحدت برای فعالان سیاسی بیان کردند. آن سال‌ها که برای جریان انقلابی سال‌های سختی بود و عملاً باقدرت گیری اصلاح‌طلبانی که مشخص بود به دنبال عبور از انقلاب اسلامی بودند کشور درگیر فتنه‌های جدی شد. هم تحولات مجلس ششم و هم فتنه ۱۳۷۸ بسیاری را نگران کرد. حسین فدایی در مصاحبه‌ای می‌گوید رهبر انقلاب برخی را خواستند و فرمودند بروید میان خودتان وفاق کنید؛ با هر کسی که «اسلام» و «انقلاب» و «امام (ره)» و «ولی فقیه» را قبول دارد وفاق کنید. 

این دیدگاه یعنی گستره وسیعی از دیدگاه‌ها که در این چارچوب می‌گنجد قابل وحدت و وفاق است. این برداشت از وحدت یک معنای ضمنی در خود دارد و آن اینکه جامعه می‌تواند لایه‌بندی باشد. لایه‌بندی جامعه یعنی کسی که می‌گوید می‌توانیم برویم و با آمریکا هم مذاکره کنیم لزوماً دشمن نیست پس نباید همان گونه که با دشمن مواجه می‌شویم با این جریانات هم مواجه بشویم. مواجهه وحدت گونه با این دیدگاه می‌شود همانند مواجه‌شدن یک خانواده با عضوی از خانواده که اکنون دیدگاهی متفاوت دارد. همان دلسوزی، همان محبت، همان تعهد، همان احساس دین، همان احساس تکلیفی که یک برادر نسبت به برادر خود دارد اینجا به میدان می‌آید. این وضعیت را میتوان برداشتی از وحدت دانست!

منبع: فارس

برچسب ها: وحدت ، جامعه ، رهبری
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار