
باشگاه خبرنگاران جوان؛ عبدالرضا هادیزاده نائینی* - درست چهار روز قبل و در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، آسمان آرام دوحه، پایتخت قطر، با غرش ۱۵ جنگنده رژیم صهیونیستی و انفجار ۱۰ موشک در محله مسکونی لقطیفیه به جهنم بدل شد. این عملیات تروریستی، که اسرائیل آن را با اسم رمز "قله آتش" اجرا کرد، با هدف ترور خلیل الحیه، مذاکرهکننده ارشد حماس، و دیگر رهبران این جنبش که در حال بررسی پیشنهاد آتشبس ایالات متحده بودند، طراحی شده بود. نتیجه این جنایت، شهادت شش نفر – از جمله یک افسر امنیتی قطری و سه عضو حماس – و زخمی شدن دهها غیرنظامی بود و اهداف اصلی رژیم صهیونیستی با زنده ماندن معجزه گونه رهبران حماس به شکست انجامید.
این حمله، که اولین تهاجم مستقیم رژیم صهیونیستی به خاک یک کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس محسوب میشود، نه تنها نقض فاحش حاکمیت قطر و قوانین بینالمللی بود، بلکه هشداری آشکار به همه ملتهای منطقه و جهان بود که اعتماد به آمریکا و «دوستی» با دشمن صهیونیستی، جز خیانت و ناامنی نتیجهای ندارد. این فاجعه، سیلی محکمی است به صورت کسانی زد که نسخه سازش با غرب را برای امنیت ایران میپیچند.
این حمله، که به گفته مقامات قطری "تروریسم دولتی" بود، به زیرساختهای غیرنظامی آسیب زد و موجی از خشم در میان مردم قطر و جهان اسلام برانگیخت. شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر، ضمن محکوم کردن این اقدام، اعلام کرد که دوحه حق پاسخگویی را برای خود محفوظ میداند و تیم حقوقی خود را برای پیگیری قضایی مأمور کرده است.
سازمان ملل متحد، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و حتی برخی متحدان غربی اسرائیل این حمله را محکوم کردند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، ضمن ستایش نقش قطر به عنوان «میانجی مثبت» در مذاکرات غزه، این اقدام را «نقض فاحش حاکمیت یک کشور» خواند. اما شورای امنیت، تحت فشار آمریکا و انگلیس، از صدور قطعنامهای صریح علیه اسرائیل خودداری و تنها به یک بیانیه خوانی آن هم بدون نام بردن از رژیم صهیونیستی بسنده کرد.
نقاب صلحطلبی کنار رفت
شواهد غیرقابلانکار نشان میدهد که دو عضو دائم شورای امنیت – آمریکا و انگلیس – از این عملیات تروریستی اطلاع داشتند، اما نه تنها اقدامی برای جلوگیری نکردند، بلکه با سکوت و توجیه و حتی با سوخت رسانی به جنگندههای متحاوز شریک جرم شدند. پایگاه هوایی العدید، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه که در خاک قطر مستقر است، پرواز جنگندههای اسرائیلی را ردیابی کرده بود. گزارشهای اطلاعاتی تأیید میکنند که دادههای راداری این پایگاه، مسیر جنگندهها را به سمت خلیج فارس ثبت کرده بود، اما هیچ هشداری به دولت قطر داده نشد. کاخ سفید، پس از حمله، بیانیهای مبهم صادر کرد و کارولین لویت، سخنگوی آن، مدعی شد که این اقدام "به اهداف مشترک آمریکا و اسرائیل کمک نمیکند". اما این واکنش ضعیف، در برابر حجم جنایت، تنها تلاشی برای شستن دستهای خونآلود واشنگتن بود.
دوستی خاله خرسه!
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که در می ۲۰۲۵ به دوحه سفر کرده و با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، از "دوستی عمیق" و قراردادهای کلان اقتصادی و نظامی سخن گفته بود، پس از حمله ادعا کرد که "دیر مطلع شده است". اما برخی خبرها حکایت از آن داردکه استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ترامپ به خاورمیانه، تنها چند ساعت پیش از حمله با رون درمر، مشاور ارشد نتانیاهو، دیدار کرده بود. انگلیس نیز، که از طریق گفتوگوهای رئیسجمهور اسرائیل، ایساک هرتزوگ، در لندن از برنامه حمله مطلع بود، تنها به محکومیتی نرم بسنده کرد. کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، بدون اشاره مستقیم به اسرائیل، از طرفین خواست به «مذاکرات صلح» بازگردند.
این همدستی، نقاب «صلحطلبی» آمریکا را کنار زد. ترامپ، که در سفر به قطر وعده «پایان جنگها» را داده بود، با این خیانت نشان داد که ادعاهای او جز فریبی برای پیشبرد منافع صهیونیستی نیست. قطر، که به درخواست آمریکا از ۲۰۱۲ میزبان دفتر سیاسی حماس بود، حالا قربانی همان اعتمادی شد که به "شریک استراتژیک" خود کرده بود.
درس عبرت برای رویاپردازان داخلی
واقعیت این فاجعه، هشداری است به آنهایی که در داخل ایران با اظهارات و بیانیههای پرطمطراق از«تغییر پارادایم» سخن میگویند و نسخه سازش با آمریکا را برای «امنیت پایدار» میپیچند. این گروه، که چند ماه پیش در بیانیهای تلویحاً از لزوم کنار گذاشتن مقاومت و لزوم دوستی با غرب سخن گفتند، حالا باید به فاجعه قطر نگاه کنند؛ کشوری که میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا بود، قراردادهای کلان با دولت ترامپ امضا کرد، چگونه قربانی حملهای شد که با اطلاع و حمایت آمریکا انجام گرفت؟
کسانی که با توهم «جهان متمدن» و «دیپلماسی لبخند»، مقاومت اسلامی را مانع پیشرفت میخواندند، باید پاسخ دهند: اگر قطر، با همه همکاریهایش با آمریکا، از خشم صهیونیستی در امان نماند، چگونه ایران میتواند به وعدههای واشنگتن اعتماد کند؟ این حمله، نشان داد که آمریکا و اسرائیل هیچ جای امنی برای جهان اسلام نمیخواهند – نه در دوحه، نه در غزه، نه در تهران. رویاپردازیهای غیرواقعی، که امنیت را در سایه سازش با دشمن جستوجو میکنند، جز ذلت و ناامنی نتیجهای ندارد. ماجرای قطر، آینهای است که عاقبت این توهمات را نشان میدهد.
درس بزرگ برای همه ملتهای منطقه
قطر، که به واسطه میانجیگری در مذاکرات غزه و میزبانی از حماس، تصور میکرد از حمایت آمریکا برخوردار است، حالا زخم خیانت را بر تن خود میبیند. پایگاه العدید، که قرار بود نماد "دوستی استراتژیک" باشد، در برابر جنگندههای اسرائیلی سکوت کرد. سفر پرزرقوبرق ترامپ در می ۲۰۲۵، با وعدههای "صلح" و قراردادهای کلان نیز حریف دوستی اصلی آمریکا و اسراییل نشد.
ملتهای اسلامی باید از این فاجعه عبرت بگیرند. کسانی که با بیانیههای خود به دنبال نرمالسازی روابط با آمریکا و حتی صهیونیسم بودند، باید بدانند که این مسیر جز نابودی امنیت و عزت ملی نتیجهای ندارد. محور مقاومت، از تهران تا غزه و صنعا، نشان داده که تنها راه رهایی از سلطه دشمن، ایستادگی و وحدت است. قطر، با تشکیل ائتلاف منطقهای و پیگیری قضایی جنایات اسرائیل، گام درستی برداشته، اما تا زمانی که وابستگی به آمریکا قطع نشود، امنیت واقعی ممکن نخواهد بود.
باند تروریستی صهیونی، تهدید صلح جهانی
رژیم صهیونیستی، که بیش از هفت دهه با اشغال، قتلعام و نقض قوانین بینالمللی جهان را به گروگان گرفته، با این حمله بار دیگر ماهیت تروریستی خود را به نمایش گذاشت. عملیات "قله آتش"، ششمین تهاجم نظامی اسرائیل در سال ۲۰۲۵ به کشورهای منطقه بود – از یمن و لبنان تا ایران و حالا قطر. بنیامین نتانیاهو، که با اتهامات فساد و جنایات جنگی در داخل و خارج مواجه است، با این حمله مذاکرات آتشبس غزه را نابود کرد و خطر جنگ منطقهای را به اوج رساند.
تحلیلگران هشدار میدهند که این باند جنایتکار، با حمایت بیچونوچرای آمریکا و انگلیس، میتواند به دیگر کشورهای منطقه مانند مصر یا ترکیه حمله کند. اما تا وقتی واشنگتن و لندن شریک این جنایاتاند، رژیم صهیونیستی متوقف نخواهد شد. این رژیم، نه تنها صلح خاورمیانه، بلکه امنیت جهانی را تهدید میکند. جهان باید متحد شود تا این باند تروریستی را منزوی کند، پیش از آنکه آتش جنایاتش دامن همه را بگیرد.
الگوی فریب، مذاکره و ترور
حمله اخیر رژیم صهیونیستی به قطر نه یک اقدام جداگانه، بلکه بخشی از الگوی تکرارشونده و برنامهریزیشدهای است که برای پنجمین بار در یک سال گذشته، با هدف تضعیف محور مقاومت و ملتهای منطقه، با همکاری آمریکا و اسرائیل اجرا شده است. این الگو، که مبتنی بر فریب دیپلماتیک، وعدههای دروغین مذاکره و سپس ترور و جنگ است، به روشنی ماهیت خائنانه رژیم صهیونیستی و حامی اصلیاش، ایالات متحده، را نشان میدهد. در ادامه، پنج نمونه بارز این الگوی جنایتکارانه بررسی میشود تا پرده از این توطئه علیه مقاومت برداشته شود.
۱. قریب بیروت؛ وعده عدم حمله و ترور فواد شکر
عاموس هوکشتاین، فرستاده ویژه آمریکا، در سفری به لبنان و دیدار با مقامات لبنان، وعده داده بود که رژیم صهیونیستی از هرگونه حمله به بیروت، بهویژه ضاحیه جنوبی، خودداری خواهد کرد. به نظر میرسید این وعده، بخشی از تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش تنشها در مرز لبنان و فلسطین اشغالی است. اما تنها چند هفته پس از این اطمینان، رژیم صهیونیستی در حملهای غافلگیرانه به ضاحیه جنوبی بیروت، فواد شکر، از فرماندهان ارشد حزبالله، را به شهادت رساند. این ترور، که با بمباران یک ساختمان مسکونی انجام شد، نه تنها نقض وعدههای هوکشتاین بود، بلکه به شهادت چندین غیرنظامی منجر شد و تنشها در منطقه را به اوج رساند. این اقدام، اولین نمونه از الگوی فریب و ترور بود که نشان داد آمریکا و اسرائیل از مذاکرات به عنوان پوششی برای جنایات خود استفاده میکنند.
۲. پیشنهاد آتشبس ۲۱ روزه و شهادت سیدحسن نصرالله
در شهریور ۱۴۰۳ (سپتامبر ۲۰۲۴)، ایالات متحده پیشنهادی برای آتشبس ۲۱ روزه در غزه و لبنان ارائه کرد که ظاهراً با هدف توقف درگیریها و پیشبرد مذاکرات صلح طراحی شده بود. حزبالله، پس از بررسی پیشنهاد، موافقت خود را اعلام کرد و سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، شخصاً بر آمادگی مقاومت برای همکاری با این طرح تأکید کرد. اما در ۶ مهر ۱۴۰۳ (۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴)، تنها چند روز پس از این موافقت، رژیم صهیونیستی با بمباران گسترده ضاحیه جنوبی بیروت، سیدحسن نصرالله را به شهادت رساند. این حمله، که با هماهنگی اطلاعاتی آمریکا انجام شد، نشان داد که پیشنهاد آتشبس صرفاً تلهای برای شناسایی و هدف قرار دادن رهبران مقاومت بود.
۳. آزادی عیدان الکساندر و ترور محمد سنوار
در خرداد ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵)، رژیم صهیونیستی با میانجیگری آمریکا، مذاکراتی برای آزادی عیدان الکساندر، شهروند آمریکایی-اسرائیلی اسیر در دست حماس، آغاز کرد. این مذاکرات، که ظاهراً به آزادی او منجر شد، در واقع پوششی برای عملیات اطلاعاتی پیچیدهای بود. اسرائیل، با استفاده از دادههای جمعآوریشده طی این فرآیند، موفق به ردیابی محمد سنوار، یکی از رهبران ارشد حماس، شد. در عملیاتی غافلگیرانه در مرداد ۱۴۰۴ (اوت ۲۰۲۵)، سنوار در حملهای هدفمند در غزه به شهادت رسید. این اقدام، که با اطلاعات ارائهشده توسط سرویسهای جاسوسی آمریکا انجام شد، بار دیگر نشان داد که مذاکرات صلح صرفاً ابزاری برای شناسایی و حذف رهبران مقاومت است.
۴. ادعای پذیرش غنیسازی ایران و حمله غافلگیرانه
در بهار ۱۴۰۴، آمریکا تلویحاً از پذیرش محدود غنیسازی اورانیوم برای مقاصد صلحآمیز سخن گفت و زمانی برای مذاکرات رسمی پیشنهاد کرد. این پیام، که از طریق میانجیهای اروپایی به تهران ابلاغ شد، به نظر میرسید گامی در جهت کاهش تنشها باشد. اما در خرداد ۱۴۰۴ (ژوئیه ۲۰۲۵)، تنها چند روز پیش از دور جدید مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، رژیم صهیونیستی با هماهنگی آمریکا به تأسیسات نظامی و زیرساختی ایران حمله کرد. این حمله، که به بهانه "جلوگیری از تهدید هستهای" انجام شد، نقض آشکار وعدههای دیپلماتیک بود و نشان داد که آمریکا از مذاکرات به عنوان ابزاری برای فریب و آمادهسازی برای حملات اسرائیل استفاده میکند.
۵. پیشنهاد جدید آمریکایی و حمله به قطر
آخرین نمونه این الگوی فریب، حمله ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ (۹ سپتامبر ۲۰۲۵) به دوحه بود. ایالات متحده، در پیشنهادی جدید برای آتشبس در غزه، از رهبران حماس دعوت کرد تا در قطر گرد هم آیند و جزئیات طرح را بررسی کنند. خلیل الحیه و دیگر اعضای دفتر سیاسی حماس، با حسن نیت در دوحه به بررسی این پیشنهاد آمریکا مشغول شدند. اما رژیم صهیونیستی، با اطلاع و هماهنگی آمریکا، در عملیاتی محل جلسه آنها را بمباران کرد. این حمله، نه تنها مذاکرات را نابود کرد، بلکه نقض آشکار حاکمیت قطر بود.
لزوم هوشیاری در برابر توطئهها
این پنج نمونه، الگویی روشن را ترسیم میکنند؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی از مذاکرات دیپلماتیک به عنوان طعمهای برای فریب مقاومت استفاده میکنند. در هر مورد، وعدههای صلح، آتشبس یا همکاری، صرفاً پوششی برای جمعآوری اطلاعات، ردیابی رهبران مقاومت و اجرای حملات غافلگیرانه بوده است. این الگو، نه تنها ماهیت خائنانه رژیم صهیونیستی، بلکه نقش آمریکا به عنوان طراح و حامی این جنایات را افشا میکند
پنجمین اجرای این الگوی فریب، ثابت کرد که رژیم صهیونیستی و آمریکا، هیچ ارزشی برای صلح و حاکمیت ملتهای منطقه قائل نیستند. محور مقاومت، از حماس تا حزبالله و ایران، باید هوشیارتر از همیشه باشد. ملتهای منطقه، با درس گرفتن از این خیانتها، باید وحدت خود را حفظ کنند و بدانند که تنها راه رهایی، مقاومت در برابر این باند تروریستی و حامیانش است.
*کارشناس بینالملل
ننگ خیانتی به اسم برجام تا ابد روی پیشانی ات خواهد بود...
سلا به فرانچسکو برسون....
با این پروندۀ سیاه ، باید در آخر عمر سر به سجده گذاشته و توبه کنی ، اگر اعتقادی داشته باشی!
پیگیری حقوقی ترور شهید سلیمانی و شهید ابومهدی به کجا رسید؟ سرانجام دادگاه رسیدگی به پرونده ترور سردار سلیمانی چه شد؟
بابا کشتیمون ، بس کن !!!
برجام و اسنپ بک ات را دیدیم !!!
پرفسور !!!
قهرمان ملی !!!
سکه ها را پس بده !!!
من میگم امبدوارم تایید شه اولین مورد راه دادن شش میلیون اتباع افغانی به کشور با عنوان امت اسلامی ،دوم اخراج استاد دانشگاه ها
از انصاف بهره ای نبردی شما و بغض و کینه ت رو نشون دادی!!!
خدا شفا بده
آمریکا؟
مزدورن