
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - جهان در برابر آرمان فلسطین بار دیگر به تکاپو افتاده است. تصمیم اخیر چند کشور اروپایی برای به رسمیت شناختن دولت فلسطین، موجی از امید و تردید را در صحنه بینالمللی ایجاد کرده است. این اقدام که در آستانه نشست مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد، پرسشهای عمیقی را درباره معنای واقعی این شناساییها و تأثیرات آن بر آینده فلسطین مطرح میکند.
جهان شاهد چرخشی دیپلماتیک بود که شاید در نگاه اول، نویدبخش تحولی در آرمان فلسطین باشد. بریتانیا، کانادا، استرالیا و پرتغال در اقدامی هماهنگ، دولت فلسطین را به رسمیت شناختند. این تحولات که ریشه در اعلام موجودیت فلسطین در سال ۱۹۸۸ توسط یاسر عرفات دارد، بار دیگر مسئله فلسطین را به صدر اخبار جهانی بازگردانده است. اما آیا این موج جدید شناساییها میتواند از مرز ژستهای سیاسی عبور کند و به تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل منجر شود؟
اعلام به رسمیت شناختن فلسطین توسط چند کشور اروپایی، در نگاه اول، گامی تاریخی به نظر میرسد. از زمان اعلام موجودیت دولت فلسطین در الجزایر در سال ۱۹۸۸، تاکنون ۱۴۵ کشور از ۱۹۳ عضو سازمان ملل این دولت را به رسمیت شناختهاند. این فهرست که شامل اکثر کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین است، نشاندهنده اجماعی جهانی در حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان است. با این حال، فقدان اجماع در میان قدرتهای غربی، همواره سدی در برابر تحقق عملی این شناساییها بوده است.
جنگ غزه، که با کشتار گسترده غیرنظامیان و تخریب زیرساختها همراه بود، بهعنوان کاتالیزوری برای تغییر مواضع برخی کشورهای غربی عمل کرد. نروژ، اسپانیا، ایرلند و اسلوونی در سال ۲۰۲۴ به جمع کشورهای بهرسمیتشناسنده پیوستند و حالا ورود بریتانیا و متحدانش به این عرصه، پرسشی بنیادین را مطرح میکند: آیا این اقدامات نشانهای از تغییر پارادایم در سیاست بینالملل است یا صرفاً تلاشی برای جبران اعتبار ازدسترفته در برابر افکار عمومی جهانی؟
بهرسمیت شناختن فلسطین، اگرچه از نظر حقوقی موجودیت دولت فلسطین را تغییر نمیدهد، اما از منظر سیاسی و نمادین، پیامی قدرتمند به رژیم صهیونیستی ارسال میکند. این پیام میتواند فشار دیپلماتیک را بر رژیم صهیونیستی افزایش دهد، بهویژه در زمانی که دیوان بینالمللی دادگستری در جولای ۲۰۲۴ اشغالگری این رژیم را غیرقانونی اعلام کرد و خواستار پایان فوری آن شد.
شناسایی یک دولت در حقوق بینالملل، بیش از آنکه یک الزام حقوقی باشد، اقدامی سیاسی است. بهرسمیت شناختن بهتنهایی دولت فلسطین را ایجاد نمیکند، اما میتواند مشروعیت بینالمللی آن را تقویت کند. این اقدام، بهویژه از سوی کشورهای غربی، فلسطین را در موقعیتی برابر با رژیم صهیونیستی در برابر قانون بینالملل قرار میدهد و امکان پیگرد قانونی جنایات جنگی این رژیم را در نهادهایی مانند دیوان کیفری بینالمللی تسهیل میکند. با این حال، فقدان اقدامات عملی برای حمایت از این شناساییها، مانند توقف فروش تسلیحات به رژیم صهیونیستی یا تحریم شهرکسازیها، این اقدامات را در معرض خطر تبدیل شدن به ژستهای نمادین قرار میدهد. به عنوان مثال، تصمیم بریتانیا برای شناسایی فلسطین در حالی اعلام شد که این کشور همچنان یکی از تأمینکنندگان تسلیحات رژیم غاصب است.
این تناقض، پرسشهایی جدی درباره صداقت این تصمیمات ایجاد میکند. از سوی دیگر، واکنشهای مثبت فلسطینیان، از جمله بیانیه حماس که این شناسایی را «گامی در تثبیت حقوق ملت فلسطین» دانست، و استقبال محمود عباس که آن را «ضروری برای صلح» خواند، نشاندهنده اهمیت نمادین این اقدامات برای مردم فلسطین است. اما همانطور که دلال عریقات، استاد فلسطینی دیپلماسی، تأکید میکند، بدون گامهای عملی مانند توقف شهرکسازیها و پایان دادن به اشغالگری، این شناساییها نمیتوانند به تشکیل دولت فلسطین منجر شوند.
واکنشها به این موج جدید، طیف گستردهای از استقبال تا خشم را در بر میگیرد. در منطقه، کشورهای اردن و عمان این اقدام را «تأییدی بر راهحل دو کشوری» و «تقویتکننده صلح» توصیف کردند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، نیز اعلام کرد که فرانسه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت و این تصمیم را «ضرورتی سیاسی» دانست. در مقابل، رژیم صهیونیستی با خشم به این تحولات واکنش نشان داد. بنیامین نتانیاهو، شناسایی فلسطین را «پاداشی به تروریسم» خواند و تهدید کرد که پاسخ اسرائیل پس از بازگشت او از آمریکا مشخص خواهد شد.
دیگر مقامات اسرائیلی، از جمله ایتمار بنگویر و گدعون ساعر، این اقدام را «یهودستیزانه» و «تهدیدی برای امنیت اسرائیل» دانستند و خواستار اعمال حاکمیت بر کرانه باختری شدند. این واکنشها نشاندهنده عمق شکاف میان رژیم صهیونیستی و جامعه جهانی است. در عین حال، ایالات متحده، بهعنوان متحد اصلی این رژیم، همچنان در برابر بهرسمیت شناختن فلسطین مقاومت میکند. این موضع که ریشه در سیاستهای دولتهای مختلف آمریکا دارد، یکی از موانع اصلی تحقق دولت فلسطین است. جرمی کوربین، نماینده پارلمان بریتانیا، تأکید کرد که کشورهای بهرسمیتشناسنده باید فشار بیشتری بر آمریکا وارد کنند تا موضع خود را تغییر دهد، اما با توجه به حمایت بیچونوچرای آمریکا از رژیم صهیونیستی، این امر بعید به نظر میرسد.
بهرسمیت شناخته شدن فلسطین توسط بریتانیا، کانادا، استرالیا و پرتغال، و احتمال پیوستن کشورهای دیگر به این روند، گامی نمادین در مسیر به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان است. اما بدون اقدامات عملی برای توقف اشغالگری، پایان شهرکسازیها و اجرای قطعنامههای بینالمللی، این شناساییها در حد ژستهای سیاسی باقی خواهند ماند.
جهان امروز در برابر آزمونی تاریخی قرار دارد: آیا این موج جدید دیپلماسی میتواند به تشکیل دولت فلسطین منجر شود، یا بار دیگر آرمان فلسطین در پیچوخم سیاستهای بینالمللی به حاشیه رانده خواهد شد؟
با نگاهی به آینده، بهرسمیت شناخته شدن فلسطین توسط کشورهای بیشتر میتواند به تقویت جایگاه آن در نهادهای بینالمللی منجر شود. عضویت فلسطین در یونسکو در سال ۲۰۱۲ و کسب جایگاه ناظر غیرعضو در سازمان ملل در همان سال، نمونههایی از موفقیتهای دیپلماتیک فلسطین هستند. با این حال، چالش اصلی همچنان فقدان اجماع جهانی و نبود اراده سیاسی برای اجرای قطعنامههای بینالمللی، مانند قطعنامه ۲۳۳۴ شورای امنیت در سال ۲۰۱۶ که خواستار توقف شهرکسازیها شد، است.
جنگ غزه و ادامه اشغالگری رژیم صهیونیستی در کرانه باختری نشان میدهد که شناساییهای نمادین، بدون فشارهای اقتصادی و سیاسی بر این رژیم، نمیتوانند به تغییر وضعیت موجود منجر شوند.
آیندهنگری در این زمینه نیازمند توجه به چند عامل است: نخست، افزایش فشارهای بینالمللی بر رژیم صهیونیستی از طریق تحریمها و قطع همکاریهای نظامی؛ دوم، تقویت جنبشهای جهانی در حمایت از فلسطین؛ و سوم، ایجاد اجماع در میان کشورهای غربی برای حمایت از راهحل دو کشوری. با این حال، با توجه به نفوذ سیاسی رژیم اسرائیل و حمایت بیقیدوشرط آمریکا، تحقق این اهداف دشوار به نظر میرسد. در عین حال، موج جدید بهرسمیت شناختن فلسطین میتواند بهعنوان اهرمی برای مذاکرات آینده عمل کند، مشروط بر اینکه با اقدامات عملی همراه شود.