در دل یک خانه قدیمی در تهران، میان قفسههای کتاب که از زمین تا سقف کشیده شدهاند، مردی نشسته که میان شلوغیهای سیاسی، کتابها از زندگی او جدا نمیشوند.
قرار بود تولد مهلا را سه نفری جشن بگیرند. بدقولی نکرد و خودش را رساند. عکس یادگاریشان را هم با تابوت پرچمپیچ مهران گرفتند. هفده روز منتظر پیدا شدن پیکر بودند.
خیلی از افراد صبحها با حس و حال خوبی بیدار میشوند و امیدوارند تا ظهر با بهرهوری بالا به انجام کارهای خود بپردازند، اما پیش از ظهر متوجه میشوند که از دست رفته و هیچ کاری نکردهاند.
در کوران زندگی پرشتاب امروز، جایی که ثانیهها با دغدغههای بیپایان گره خوردهاند و هر روز آبستن حوادث پیشبینی نشده است، نیکبختی و شادی و آرامشی پایدار بیش از آنکه یک اتفاق باشد، یک انتخاب است.