سلام من ۱۵ سالمه و از کلاس ششم استرس داشتم و خیلی شدید تر شده جوری که میخوام بخوابم الکی بیدار میشم استرس میگیرم خوابم میبپره الان امتحان ترم دارم الکی خراب شدن استرسم جوری که وقتی میخوام جایی برم حتی سر کلاس روخونی کنم به شدت میشه شبا قلبم بدجوری تند میزنه چیکار کنم؟؟
سلام
مطلبش خیلی آرامش بخش بود خداخیرتون بده..
منم مجردیم خوابم بهم ریخت بعدازاین که دکتررفتم ویه مدت قرص خوردم بعدسرکارمیرفتم وکم کم بیخوابیم پرید..
تاااین که رفتم بهداشت محلمون ومعاینه ام که کردگفت مشکوکی
منم خیلی استرس شدیدی گرفتم یادمه زمستون بودوهواهم خیلی دلگیر ومن باکلی هماهنگی رفتم یه دکترزنان از اون شب به این وردیگه دوباره بابیخوابی درگیرشدن
خیلی یه مدت عذاب کشیدم
بعد تصمیم گرفتم که باذهنم خودم واروم کنم
باورتون نمیشه
فقط با خودم تکرار می کردم که من بایدقوی باشم ونترسم
یه مدت طولانی غصه وترس که میومدسراغم باخودم میگفتم که باید بهش فکر نکنم وخلاصه باید آرامش خودمون وحفظ کنیم وبه این فکر کنیم که ماهم مثل بقیه ادماروی زمین بنده های خداییم وخدابه ماهم نعمت خوابیدن وداده فقط نبایدگذاشت که ترسش روی ادم غلبه کنه
من یه کم که به خودم سخت میگیرم دوباره بدخواب میشم
ولی هرچی کمنرلهش فکر میکنم راحت ترم
ایشاله همه همیشه پرازارامش باشیم.
۴ساله که خواب ندارم وخیلی قرص خواب اور مصرف کردم دکتر روانپزشک هم رفتن که داروهای خیلی قوی تجویز کرد وعوارض خیلی زیادی داشت تاموقعی که دارو میخورم خوابن مشکل نداره ولی الان یه مدتیه که نمیخورم باز بی خوابی میکشم تورخدا برام دعا کنید
من فقط ۱۴سالمه از همه چی میترسم شب وقت خواب افکارم وادارم میکنه به چیز های وحشتناک فکر کنم یه راهی برترین پیش پام میخام جوری بشم که از فیلم های ترسناک و رمان نترسم
ندارد
اصلا نمی دونم چیکار کنم روز ساعت 1 هم کلاس دارم ، خدایااااا دارم دیوونه میشم کمک کنین
مطلبش خیلی آرامش بخش بود خداخیرتون بده..
منم مجردیم خوابم بهم ریخت بعدازاین که دکتررفتم ویه مدت قرص خوردم بعدسرکارمیرفتم وکم کم بیخوابیم پرید..
تاااین که رفتم بهداشت محلمون ومعاینه ام که کردگفت مشکوکی
منم خیلی استرس شدیدی گرفتم یادمه زمستون بودوهواهم خیلی دلگیر ومن باکلی هماهنگی رفتم یه دکترزنان از اون شب به این وردیگه دوباره بابیخوابی درگیرشدن
خیلی یه مدت عذاب کشیدم
بعد تصمیم گرفتم که باذهنم خودم واروم کنم
باورتون نمیشه
فقط با خودم تکرار می کردم که من بایدقوی باشم ونترسم
یه مدت طولانی غصه وترس که میومدسراغم باخودم میگفتم که باید بهش فکر نکنم وخلاصه باید آرامش خودمون وحفظ کنیم وبه این فکر کنیم که ماهم مثل بقیه ادماروی زمین بنده های خداییم وخدابه ماهم نعمت خوابیدن وداده فقط نبایدگذاشت که ترسش روی ادم غلبه کنه
من یه کم که به خودم سخت میگیرم دوباره بدخواب میشم
ولی هرچی کمنرلهش فکر میکنم راحت ترم
ایشاله همه همیشه پرازارامش باشیم.
من ۱۲ سالمه
ولی از همه چی می ترسم
ولی به هرکسی میگم که میترسم فکر میکنن دروغ میگم
به مشاوره مراجعه کردم اما اثری نداشت
تورو خدا برام دعا کنید