منم خسته شدم از همه چیز و همه کس که بهم ضربه زد ولی به خاطر بچم دوباره تلاش می‌کنم شاید این بار بهتر از قبل باشه پس تلاش می‌کنم

سلام دوستای گلم .
همه تون دارید میگید زندگی سخت ، ناممکن ، خسته ایم ... میفهمم و درک تون میکنم . بخدا منم رنج کشیدم ، منم افسرده بودم ، منم تلاش کردم نشد ، منم بیکار بودم ،منم پدر نداشتم و.....
اما تا زمانی که به این ها فکر کنید و درد هاتون قبول نکنید اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد . شما که ادامه دادید تا حالا ، به خاطر من یک قدم دیگه بردارید ! شاید قدم بعدی زندگی شما و مسیرتون کامل تغییر بده ، تلاش کنید برنامه ریزی کنید کتاب بخونید ارتباط درست با اشخاص درست برقرار کنید . کم کم یاد میگیرید که وقتی تلاش کنید پنجره ها ی جدیدی برای شما باز میشه ، و حتی اگه باز نشه چون تلاش کردید اصلا نا امید نمیشید . بلکه قوی تر ادامه میدید . توی همین فضا ی سمی و بی عدالتی هم میشه پیشرفت کرد میشه ساخت ! کافی که باور کنید و بجنگید . اصلا من شعار میدم ، ارزش نداره 6 ماه اینجوری که من میگم زندگی کنید ؟ اگه به نتیجه نرسیدید هر کاری دوست داشتید انجام بدید . خیلی هاتون از خانواده هاتون ناراحت اید . این تعارض برای همه هست ؟ اگه نباشه باید تعجب کنید چون نسل هامون باهم متفاوت ؛ باید باهم کنار بیایید گاهی با سکوت ، گاهی با تایید و....
نگید شرایطش نداریم ؟ همین که الان اینجا هستید اینترنت دارید ، گوشی دستتونه، یعنی فرصت دارید که تغییر کنید .
زندگی سخت اما ارزش زندگی کردن و تجربه کردن داره
آی دی اینستاگرام میزارم امیدوارم ادمین تایید کنه ؛ اگه دوستداشتید پیام بدید باهم گفتگو کنیم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم که به خودتون باور داشته باشید.

من فقط میخوام دنیا به اخر برسه همین

منم وقتی بچه بودم همش به مرگ فکر میکردم زندگی برام سیاه بود باورتون نمیشه چه قدر اتفاقات بد و عجیب تو زندگی تجربه کردم

اونقدر زیاد که زدم ب بی خیالی الان که دیگه فکر نمیکنم راحتم خیلی راحتم

اینقدر خوبه که نگو

هر وقت فکر خودکشی میاد سراغم با خودم میگم خنگول اینجا یه بستنی هست بخوری دلت و سرت خنک شه اون دنیا جه خبر دیگه اومدی سعی کن حرص نخوری و سخت نگیری

شما ۳۰ یا ۴۰ سالتونه از زندگی خسته شدید منیکه ۱۲ سالمه چی من ۱۲ ساله از زندگی خسته شدم دلم مرگ آروم میخواد
همش میخوام خودکشی کنم ولی نمیتونم و میترسم

خسته شدم دیگه بسههههههههههه هر روز سر من دعوا میکنن مامان بابام منو کتک میزنن بسه دیگه بابام به مامانم خیانت میکنه توروخدا راهی بهم بگید خستم خستهههههههههههههه میخوام بمیرمممم بمیرممممم یه مرگ اروم

از تلاش کردن و شکست خوردن خسته شدم
از تحمیل جامعه مرد سالار خسته شدم
از بی پولی خسته شدم
از این روند تکراری خسته شدم
به پوچی رسیدم
از همه بیشتر از مادرم لطمه خوردم ولی بخاطر مادرم بازم تحمل میکنم

انقدر حالم بده که حتی نخوندم،اصلا چرا باید بخونم

وقتی قدرت انتخاب نداشته باشی،اختیار نداشته باشی،پول نداشته باشی زندگی برات پوچ میشه...تکراری میشه،خسته کننده میشه
وقتی آقازاده‌هاییو میبینی که تو بهترین امکانات زندگی میکنن،پدراشون حرف از وطن پرستی میزنن ولی خودشون توی اروپا و آمریکا تو بهترین شرایط زندگی میکنن،و تو بدون هیچ پولی و امیدی داری زندگی میکنی،فکر خودکشی به سرت میزنه
یه روز خوب میاد؟کو؟؟؟؟؟؟

چرا واقعا چرا؟؟؟ همه ناامیدیم هرکی یه دردی داره منم درد خودمو، بچه که بودم دلم میخواست زود بزرگ بشم تا ببینم دنیای ادم بزرگا چقدر خوبه ولی نیست خیلی بده چون هزار تا مشکل برات پیش میاد تا یکیو حل میکنی بعدی میاد و بعدی؛درد هر کسی برای قلب خودش سنگینه
من حس میکنم دارم زجرکش میشم تو زندگی من خیلی چیزا رو تجربه کردم با اینکه ۲۱ سالمه بیماری ام اس بیماری لوپوس میگرن شدید...همه چیز که همش از اعصاب و استرس عاملشون بودن کاشکی پدر و مادرم رعایت حالمو میکردن هروز دعوا نداشتیم که من اینطور مریض بشم کاشکی زندگی هممون زیباتر از الان بود کاشکی همه...شده کارتون به جایی برسه که تو سکوت بدون حرف زدن حرف بزنید؟؟؟دیگه نتونید حرف بزنید؟؟؟

وقتی آدم از خودش خسته شده نمیدونه چیکار کنه میگن خدا تو سختی ها کنر آدم ها هست پس کو بسه دیگه خسته شدم بسته 16سالمه اما یه بار خودکشی کردم اما هیچی نشد فقط سه روز مسموم شدم از دنیا سیر شدم آدم 16"سالش باشه و همه چی و تجربه کنه با سن کوچیکش این دیده چه زندگی شاید باور تون نشه ولی دیگه خسته شدم خانه داری شوهر داری درس و... ای کاش فقط همینا بودن بی پولی درد و... چی بگم اینا یه چیزای هستن که آدم به هیچ کس نمیتونه بگه

یک روزایی بود اینقدر سختی می‌کشیدم همش دنبال یک سایتی چیزی بودم بتونم حرفا بقیه مثل خودمو بشنوم تا آروم بگیرم ولی دیگه حرفی برای گفتن ندارم
آدمای خسته دیگه یک جایی هیچی براشون معنی نداره دیگه هم با کسی حرف نمی‌زنند دیگه هیشکی براشون مهم نیست ذره ذره تو خودشون می‌ریزند همین
خدایا خودت درست کن دیگه به احدی خودمو نمیسپارم
دیگه سعی میکنم خودم باشم
به شاه و گدا یکجور نگاه میکنم
دیگه کسی برام مهم نیست
دیگه از کسی انتظاری نخواهم داشت الا خودم
یا خدا کمکم کن بتونم فقط خودم باشم

این چیزایی ک بالاگفتین برای کساییه که دارن زندگی میکنن نه کسایی که فقط شکنجه شدن وزیردست وپا له شدن
مافقط میخوایم نباشیم

چقدر اوضاع مردم خرابه فک نمیکردم این همه شبیه من باشن منم خسته شدم ازاین زندگی فقط جون کندم فقط زجرکشیدم تاامدم یه نفسی توزندگیم بکشم یه لذتی ببرم یکم زندگی کنم ازدماغم درامد همیشه اینجوری بوده همه چیزو خیلی سخت بدستم میومد اونقدر سخت که ازش متنفرمیشم دیگه واقعا هیچی راضیم نمیکنه شدت سختی از حد توانت که بگزره ارزوی مرگ میکنی ونامیدمیشی چهارسالع ازدواج کردم اندازه صدسال بدبختی داشتم زنم بجای اینکه درکم کنه غرمیزنه واگه بتونه ازم جدامیشه چرا چون پول ندارم اینده ندارم تواین دنیا پول نداشته باشی هیچکس نمیخوادت فقط دلم میخواد راحت بمیرم دوساله هیچ روزی نیست به مرگ فک نکنم بعضی روزا شاید ده بار بخدا میگم منو راحتم کن ولی فک کنم اینم مث بقیه چیزای دیگه ای ک میخواستم بسختی فلاکت باشه چهارساله یک روزم خیال راحت نداشتم من این زندگیو نمیخوام اسمش زندگی نیست شکنجه است ازخودکشی هم بدم میاد یه مرگ راحت راحت راحت حداقل یه روز فقط یه روز رو بدون غصه استرس اضطراب ترس بدبختی وبی پولی بگزرونم ببینم چجوریه
این زندگی این دنیا دیگ برام هیچ لذتی نداره شاید متوجه این حرفم نشید ولی واقعا بدم میاد ازهمه چیز وهمه کس

شما ۳۰ یا ۴۰ سالتونه از زندگی خسته شدید منیکه ۱۲ سالمه چی من ۱۲ ساله از زندگی خسته شدم دلم مرگ آروم میخواد