یکی از متداول ترین ترس هایی که تاکنون شناخته شده ترس حین صحبت در جمع یا درمقابل گروهی ازافراد است.

به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران؛ بسیاری ازمردم دراین شرایط حس بدی دارند، درست مثل اینکه یک پروانه در قلب آنها بال بال می زند! اگر قبل ازسخنرانی درجمع ویا ارائه کنفرانس ویا حتی طرح سوالی درکلاس درس ،کمی اضطراب دارید طبیعی است،چون همین دل نگرانی باعث می شود استحکام مطلبی که بیان می شودبیشترباشد ویا وقتی قراراست برای اولین باردرمهمانی شرکت کنید که اکثرافراد آن رابرای اولین بارمی بینید،بالاخره کمی دل شوره وجود دارد والبته یک فردطبیعی تمام این موقعیت ها رابدون مشکل طی می کند.اما اگرفردی نتوانست چه اتفاقی می افتد؟  
ترس ازاجتماع باعلائم ونشانه های جسمی وعاطفی بروزمی کند.علائم ونشانه های عاطفی وروحی شامل این موارد است:  
ترس شدید ازموقعیت هایی که درآن افرادغریبه ونا آشنا وجود دارند
ترس ازحضوردرمکان هایی که حس می شودفرد مورد قضاوت قرارمی گیرد
اضطراب ازاینکه ممکن است سایرین به فردبخندندویا اوراناراحت کنند.
ترس ازاینکه سایرین علائم جسمی اضطراب رادرفرد متوجه شوند.
اضطرابی شدید درحدی که زندگی روزمره ،کار،مدرسه وسایرفعالیت های فردرا کاملا فلج کند.علائم ونشانه های جسمی شامل این موارد است: برافروختگی،تعریق شدید،لرزش،تهوع،درد درشکم بروزمشکل درصحبت کردن،احساس گرفتگی عضلات،گیجی،تپش قلب،اسهال، به عبارتی فرد دراجتماع حضور-پیدانمی کند تا به چنین علائمی مبتلانشود.  
معمولاترس ازاجتماع دراواسط نوجوانی شروع می شود،البته امکان بروزآن درکودکی هم وجود دارد.بندرت ممکن است شروع این اختلال دربزگسالی باشد.این مشکل هم مثل بسیاری مشکلات دیگردراثرتلفیقی ازعلل محیطی وژنتیکی بوجودمی آید.  
ژن ها:  
بعضی ژن هاممکن است دربروزاضطراب وترس نقش داشته باشندکه البته ژن دقیق مسئول ایجاداین اختلال هنوزمشخص نشده است.ضمنا ترس ازاجتماع ریشه وراثتی هم داردیعنی معمولادرخانواده ویا فامیل چندین نفربه این مشکل مبتلاهستند.  
علل بیوشیمیایی:  
محققان براین باورندکه موادشیمیایی طبیعی موجود دربدن ممکن است درترس ازاجتماع نقش داشته باشند مثلاعدم تعادل ماده ای درمغزبه نام سروتونین،یک عامل محسوب می شودچون درتنظیم خلق وعواطف نقش دارد.  
پاسخ به ترس:
بعضی دانشمندان معتقدندکه ساختاری درمغزکه آمیگدال نام دارد درکنترل پاسخ به ترس نقش ایفا می کند.در افرادی که این قسمت مغزفعالیت بیش ازحد داردپاسخ به ترس بسیارشدیدتراست وباعث اضطراب آنها درشرایط اجتماعی می شود.  
شرم ویا حالت نگرانی مختصردرموقعیت های جدیداجتماعی طبیعی است وترس ازاجتماع محسوب نمی شود،اما اگرحس کردیداین اضطراب زندگی شما راسیاه کرده ،بایددرمان شوید.به هرحال این مشکلی است که بوجودآمده وبایدبرطرف شود،در غیراین صورت بسیاری ازموقعیت های اجتماعی راازدست می دهیدوروزبه روزمنزوی ترخواهیدشد.حالاتی متداول در زندگی روزمره وجود داردکه اگرتحمل آن برایتان سخت است ودراین شرایط دچاراضطراب می شویدحتما به روانپزشک مراجعه کنید، نمی توانید ازاتاق استراحت عمومی درمحل کارویا تلفن عمومی استفاده کنید، نمی توانید کالایی راکه مشکل دارد به مغازه پس بدهید،اصلابا غریبه ها ارتباط برقرارنمی کنید،نمی توانید درحضوردیگران چیزی بنویسید،به هیچ وجه تماس چشمی برقرارنمی کنید، نمی توانید دراتاقی واردشویدکه قبل ازشما افرادی درآن نشسته اند، قادرنیستید دررستوران غذا سفارش دهید،دوست نداریدشما رابه افرادغریبه معرفی کنند،هیچ وقت شروع کننده صحبت ومکالمه نیستید.  
خوشبختانه این مشکل رامی توان درمان کرد.
البته هرچه زودتربرای درمان اقدام شودبهتراست.معمولا دو روش درمانی وجود داردکه بسیارموثراست،یکی دارو درمانی است که معمولاازضدافسردگی ها استفاده می شود اما ممکن است ازداروهای ضد اضطراب وداروهایی موسوم به بتابلوکرها هم استفاده شودتا علائم فیزیکی مثل تپش قلب،فشارخون بالاولرزش برطرف شود.دیگری روان درمانی است که ازروش رفتاردرمانی شناختی استفاده می شودکه بسیارهم موثرعمل می کند.دراین روش اساس کارتفکرات خودشماست،بدون اینکه به سایرافراد یا موقعیت ها توجه شود.دراصل تفکرات اصلی وریشه ای شما محور قرارداده می شود وبعد ازشما می خواهند خودرا درشرایط ناخواسته ای که قابل تغییرنیست فرض کنیدوحال باهمان تفکرات اصلی، رفتاری صحیح ومثبت تعریف کنید.درمواردی هم درمراحل خاصی ازدرمان،فرد رابتدریج درشرایط اجتماعی اضطراب سازقرارمی دهند تا بتواند دراین شرایط با مهارت کافی و اعتمادبه نفس لازم برخورد داشته باشد.درمانگرمعمولا مهارت های اجتماعی فرد رابالا می برد وبا اوتمرین های مختلفی انجام می دهد تا فرد بتواند اعتمادبه نفس لازم دربرخورد با شرایط مختلف رابدست بیاورد.  
 
علاوه بر ادامه روش های درمانی خودتان هم بایدروش هایی رابکارببندید تا بتوانید ازپس این مشکل برآیید:  
 
- افکارمنفی درموردخودتان نداشته باشیدواین جورتفکرات رادوربریزید.  
-ازتمرین های شل کننده یا ریلاکسیشن استفاده کنید.  
-یاد بگیریدچطوربا استرس مقابله کنید.  
-با افرادی که حس می کنید با آنها راحت ترید رابطه برقرارکنید.  
-وقتی اضطراب دارید درفعالیت های لذت بخش وسرگرمی های موردعلاقه شرکت کنید.  
-خواب کافی داشته باشید.  
7رژیم غذایی متعادل رافراموش نکنید.  
-اهداف واقعی داشته باشید و آرزوهای دست نیافتنی راکناربگذارید.  
-هیچ گاه ازموقعیت هایی که شما راناراحت می کنند فرارنکنید بلکه سعی کنید بتدریج با این موقعیت ها روبروشوید تا مهارت کافی پیدا کنید.  
-با دوستان یا بستگان قراربگذارید که بعضی اوقات ناهاررا درمکان عمومی صرف کنید.  
-تماس چشمی داشته باشید و اولین کسی باشید که به دیگران سلام می کنید ویا موفقیتی راتبریک می گویید.  
-مکالمه راشما آغازکنید اما اطلاعات خود رابا مطالعه روزنامه ویا سایرمطبوعات افزایش دهید تا حرفی برای گفتن داشته باشید.  
-ازدیگران تقدیر وتشکرکنید.  
-برروی خصوصیات شخصیتی خودتان که به آنها علاقه دارید بیشترمتمرکزشوید.  
-نسبت به دیگران علاقه نشان دهید ودرمورد منزل ،فرزندان ،نوه ها،سرگرمی ها یا مسافرت هایشان با آنها صحبت کنید.  
-ازافراد غریبه ونا آشنا آدرس بپرسید تا تمرین بیشتری کرده باشید./ف

برچسب ها: متداول ، ترس ، صحبت ، جمع
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸۶
در انتظار بررسی: ۰
Germany
هادی بامه
۲۲:۴۰ ۰۶ اسفند ۱۴۰۲
من استرس دارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۳ ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام من وقتی میخوام حرف بزنم تپش قلب میگیرم انگاری دنیا رو سرم داره خراب میشه واز اینکه بهم نگاه کنند اطرافیان حرفم یادم میره وهمینطور میمونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۴۶ ۰۸ فروردين ۱۴۰۱
من وقتی داخل جمع خرف میزم لکنت میگیرم مثلا در کلاس نمیتونم خوب حرف بزنم ولی اگه با یه نفر تنها حرف بزنم اصلا لکنت نمیگیرم و راحت خرفمو میگم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۶ ۰۵ فروردين ۱۴۰۱
خوب بود من چندساله که این مشکل رو دارم و همیشه از آدما گریزانم.حتی توی جمع دوستانه هم نمی تونم حرف بزنم و هر جا برم همه میگن تو چرا حرف نمی زنی.لطفا کمکم کنید ممنون.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۲ ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
من نمی تونم خوب صحبت کنم
Iran (Islamic Republic of)
اِری
۱۸:۰۰ ۱۶ آبان ۱۴۰۰
من موقع صحبت کردن توی جمع_کلاس_یا حتی حرف زدن با اقوام تقریبا نزدیک و یا پدرم...دست و پاهام میلرزن_تپش قلبم زیاد میشه و نمیتونم خوب صحبت کنم
Iran (Islamic Republic of)
عاطی
۱۲:۱۳ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
من اصلا آدم خجالتی نیستم زمان نوجوانی یه هم تختی داشتم فردی به شدت استرسی بود موقع روخوانی یا جواب دادن درس صداش میلرزید عرق میکرد تپس قلب میگرفت اما من کاملا ریلکس بودم نمیدونم چطور شد یهو حالاتش رومن تاثیر گذاشت و من موقعی که بخوام تو جمع روخوانی کنم مثل اون دچار استرس و لرز صدا میشم یا وقتی میخوام با یکی دعوا کنم اینطوری میشم از اون سالا الان 15 سال میگذره این مشکل لعنتی باهامه اگه درمانی میشناسین کمکم کنید لطفا
Germany
آتنا
۱۵:۰۱ ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰
من هم همین‌مشکل رو دارم خجالت و استرس دارم موقه حرف زدن لطفا کمک‌کنید
Iran (Islamic Republic of)
ذبیح نجاتی
۱۹:۴۱ ۰۸ فروردين ۱۴۰۰
هی نگید که دلم خونه از این زندگی
من ترس شدید از مهمانی و فرار از جمع دارم همیشه تنهایی را می‌پسندم گوشه گیر و انزوا و خیال پرداز هستم
تا همه جمع به من نگاه کنند خشک میشم یا اب میشم میرم زمین این دیگه چه زندگی هست ⁦:'(⁩⁦
Iran (Islamic Republic of)
ساینا
۱۶:۳۲ ۰۸ آذر ۱۳۹۹
خوب بود،
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۷ ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
مشکل منم هست حتی بدتر
Germany
ناشناس
۲۰:۴۳ ۲۵ بهمن ۱۳۹۸
منم اینجوریم ولی یه تفاوت خاص دارم اونم اینکه وقتی در مورد یه چیزی از من سوال میشه که براش توضیح بدم اونوقت راحتم اما امان از موقعی که خودم بخوام توی اون جمع اظهار نظر کنم، که وا ویلا ...بعد از دو سه جمله اول یهو استرس میگیرم و فکر میکنم دیگه دارم کم میارم یهو ذهنم به حاشیه میره و از مطلب اصلی دور میشم دقیقا اونوقته که از خدا میخوام یه زلزله ای چیزی اتفاق بیفته و منم مثل بقیه پا بذارم به فرار
مطمئنم این جور کم آوردن ریشه در کودکی داره البته در مورد خودم مطمئنم که این جوریه چون در کودکی من خیلی خجالتی بودم همیشه تو مهمونی ها خجالت می کشیدم یکی نبود بزنه زیر گوشم که آخه چرا خجالت می کشی مگه چه مرگته چی از دیگران کم داری.
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۲۱:۵۸ ۰۷ دی ۱۳۹۸
این مشکل زندگیمو داِغون کرده لطفا یکی کمکم کنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۱۸ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
من هم خجالتی هستم این خجالتی من باعث ش
د تا مدرسه را ترک کنم لطفا من را کمک کنید
Iran (Islamic Republic of)
حنا
۱۹:۲۹ ۱۱ آبان ۱۳۹۸
من به خاطراین مشکل انقدرسوتی دادم که مجبورشدم ازکارم استعفابدم،چون دیگه خجالت میکشیدم ازشون،بدون روابطاجتماعی نمیشه کار کردوپول دراورد،این بدبختی ادمواززندگی ساقط میکنه،کاش مشکلم بیماری قلبی میشدولی این نه،برام سخته که دیگران به این مشکلم بخندن
آخرین اخبار