تحرکات اسرائیل در جنوب سوریه، از یک آتش‌بس گذرا عبور کرده و به نقشه‌ای بلندپروازانه برای تغییر مرز‌ها رسیده است.

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی _ درگیری‌های اخیر در سویدا، با وجود اعلام آتش‌بس شکننده، نه تنها یک بحران محلی، بلکه نمادی از بازی پیچیده و خطرناک منطقه‌ای است. اسرائیل، با ترسیم یک "خط قرمز" نامرئی تا ۸۰ کیلومتری عمق خاک سوریه در مرز‌های جولان، اهداف بلندمدت و پنهانی را دنبال می‌کند. این بحران، که دولت تازه‌کار و هنوز تثبیت‌نشده در دمشق را به چالش کشیده، می‌تواند نقشه ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر داده و آینده‌ای پرابهام برای سوریه و روابط آن با همسایگانش رقم بزند.

سویدا: فراتر از یک درگیری داخلی؛ جبهه‌ای جدید برای اهداف قدیمی

اعلام آتش‌بس در سویدا پس از پنج روز درگیری خونین میان بادیه‌نشینان و دروزی‌ها، خبری آرامش‌بخش بود، اما ابعاد پنهان این بحران به سرعت آشکار شد. درگیری‌هایی که در ابتدا محلی به نظر می‌رسید، با دخالت دولت سوریه برای جلوگیری از تشدید آن، و سپس با واکنش تند اسرائیل، رنگ و بویی منطقه‌ای گرفت. اسرائیل، با اتهام "سرکوب دروزی‌ها" از سوی دولت دمشق، خواستار خروج نیرو‌های سوری شد و همزمان، حملاتی هوایی را به قلب دمشق صورت داد. این واکنش، بیش از آنکه دفاع از دروزی‌ها باشد، نشانه‌ای آشکار از هدفگذاری اسرائیل برای تضعیف دولت مرکزی سوریه و گسترش نفوذ خود در مناطق جنوبی بود.

نقش مبهم متحدان: از قدردانی تا محکومیت

تام باراک، فرستاده ایالات متحده به سوریه، ضمن قدردانی از نقش رهبری اردن در حمایت از آتش‌بس، بر تعهد آمریکا به "حمایت از یک سوریه متحد و باثبات در صلح با همسایگانش" تأکید کرد. این اظهارات در حالی صورت گرفت که آنکارا و عمان، بمباران اسرائیل را عامل بی‌ثباتی می‌دانند و معتقدند درخواست اسرائیل برای "غیرنظامی کردن جنوب سوریه" تنها خلأ قدرتی ایجاد کرده که گروه‌های مسلح را به جان هم انداخته است. این تناقض در مواضع، بیانگر دوگانگی در سیاست‌گذاری‌های غربی در قبال سوریه است: از یک سو، ادعای حمایت از ثبات و وحدت، و از سوی دیگر، حمایت از اقداماتی که به تضعیف دولت مرکزی و ایجاد آشوب منجر می‌شود.

در غیاب نیرو‌های امنیتی دولت، دروزی‌ها در سویدا تحت فشار شدید بادیه‌نشینان قرار گرفتند. گزارش‌ها و ویدئو‌های دلخراش از خشونت‌ها، از جمله اجبار دروزی‌ها به پریدن از بالکن و کشته شدن زنان و کودکان بادیه‌نشین در حملات خمپاره‌ای، عمق فاجعه انسانی را نشان داد. بسیج گسترده قبایل بادیه‌نشین و تلاش دروزی‌های ساکن اسرائیل برای کمک به هم‌کیشان خود، خطر گسترش درگیری‌ها را فراتر از مرز‌های داخلی سوریه برد. این وضعیت بحرانی، بستر مناسبی را برای پیگیری اهداف استراتژیک اسرائیل فراهم آورد.

جولان و خطوط قرمز جدید: استراتژی تثبیت از طریق تضعیف

بلندی‌های جولان برای اسرائیل نه تنها یک منطقه اشغالی، بلکه یک عنصر بنیادین در دکترین امنیتی و ژئواستراتژیک آن محسوب می‌شود. این بلندی‌ها یک موقعیت دفاعی طبیعی و برتری جغرافیایی بی‌بدیل در برابر هرگونه حمله از سمت سوریه فراهم می‌کند و دسترسی به منابع آبی حیاتی را تضمین می‌نماید. برای اسرائیل، هرگونه چشم‌انداز بازگشت جولان به حاکمیت سوریه، یک کابوس امنیتی است.

از این رو، استراتژی بلندمدت اسرائیل در قبال سوریه، تنها به "مهار" تهدیدات محدود نمی‌شود؛ بلکه فراتر رفته و به سمت "تضعیف ساختاری" و حتی "تجزیه" سوق پیدا کرده است. یک سوریه ضعیف، چندپاره و درگیر منازعات داخلی، به نفع استراتژیک بلندمدت اسرائیل است. چنین وضعیتی، هرگونه امکان بازسازی توان نظامی قوی در دولت مرکزی دمشق را از بین می‌برد و عملاً دمشق را از هرگونه تهدید جدی برای اسرائیل بازمی‌دارد. به بیان ساده‌تر، یک سوریه یکپارچه و قدرتمند، حتی اگر درگیر جنگ داخلی نباشد، باز هم می‌تواند یک چالش برای اسرائیل باشد، زیرا همواره مطالبه بازپس‌گیری جولان را مطرح خواهد کرد. لذا، تضعیف ساختاری و حتی طرح‌های فدرالی یا تجزیه‌ای، برای اسرائیل جذابیت فراوانی دارد. این به معنای ایجاد یک کمربند حائل از مناطق ضعیف یا خودمختار در اطراف مرز‌های اشغالی است که ثبات بلندمدت اسرائیل را تضمین می‌کند.

خط قرمز ۸۰ کیلومتری: این اقدام، به وضوح نشان می‌دهد که اسرائیل به دنبال ایجاد یک منطقه نفوذ عمیق‌تر و تضعیف هرچه بیشتر حاکمیت دمشق در جنوب سوریه است. این "خط قرمز" فراتر از خطوط درگیری پیشین، عملاً به معنای گسترش نفوذ تل‌آویو در خاک سوریه و ایجاد یک منطقه حائل امنیتی به نفع خود است.

پازل تجزیه: کردها، دروزی‌ها و عشایر

طرح‌های احتمالی برای تجزیه یا فدرالیزه کردن سوریه، ارتباط تنگاتنگی با تثبیت اشغال بلندمدت جولان دارد. اگر سوریه به مناطق کوچکتر و ضعیف‌تر تقسیم شود، قدرت چانه‌زنی و توان نظامی آن برای بازپس‌گیری جولان به شدت کاهش می‌یابد. در خصوص طرح‌های کمربند حائل، این یک گمانه‌زنی منطقی است که در محافل تحلیلگران امنیتی مطرح می‌شود. ایجاد یک منطقه خودمختار یا نیمه‌خودمختار کردی در شمال شرق سوریه و یا تلاش برای تحریک خودمختاری دروزی‌ها در منطقه سویداء، می‌تواند به عنوان پازل‌های یک نقشه بزرگ‌تر برای تجزیه یا فدرالیزه کردن سوریه در نظر گرفته شود. این مناطق می‌توانند به عنوان "بافرهای" امنیتی عمل کرده و ارتباط جغرافیایی میان دولت مرکزی سوریه و سایر بازیگران منطقه‌ای را قطع کنند.

گزارش‌های متعددی حاکی از ارتباطات و همکاری‌های اطلاعاتی اسرائیل با برخی گروه‌های مسلح در جنوب سوریه (به ویژه در قنیطره و درعا) وجود دارد. این همکاری‌ها می‌تواند شامل حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و حتی تسلیحاتی محدود باشد. هدف اصلی این همکاری‌ها تضعیف نفوذ دولت مرکزی و ایجاد یک منطقه نفوذ برای اسرائیل است. در شمال سوریه، اگرچه نقش اسرائیل مستقیم نیست، اما از طریق متحدان غربی خود، بر گروه‌هایی که در راستای تضعیف دولت مرکزی عمل می‌کنند، تأثیر می‌گذارد.

چراغ سبز آمریکا و بازی پنتاگون

استراتژی بلندمدت اسرائیل در سوریه بدون حمایت قاطع یا حداقل چراغ سبز ایالات متحده، تقریباً غیرممکن است. آمریکا و اسرائیل در بسیاری از اهداف استراتژیک منطقه‌ای هم‌راستا هستند، به ویژه در زمینه مقابله با نفوذ دولت مرکزی سوریه و آنچه آن را "تهدیدات منطقه‌ای" می‌نامند. حضور نیرو‌های آمریکایی در شمال شرق سوریه و حمایت پنتاگون از "نیرو‌های سوریه دموکراتیک" (SDF) را نمی‌توان جدا از این معادله دید. این نیرو‌ها کنترل بر مناطق حیاتی نفتی را در دست دارند و عملاً مانعی برای بازگشت کامل حاکمیت دمشق به شرق فرات هستند. این وضعیت به تضعیف دولت مرکزی سوریه و فشار بر آن برای پذیرش راه‌حل‌های سیاسی مورد نظر غرب کمک می‌کند، که همسو با اهداف تل‌آویو برای تضعیف یکپارچگی سوریه است. این سیاست به طور خاص از توانایی دولت مرکزی سوریه برای بازسازی کامل کشور و اعمال حاکمیت در سراسر قلمرو خود جلوگیری می‌کند، که خود به خود، به معنای ناتوانی دمشق در بازپس‌گیری جولان در آینده است.

ترکیه و تضاد منافع: پیچیدگی‌های شمال سوریه

در شمال سوریه، منافع ترکیه و اسرائیل پیچیده و تا حدی متضاد است، اما در نقاطی نیز همگرا می‌شود. ترکیه در شمال سوریه عمدتاً به دنبال مهار گروه‌های کردی است که آنکارا آنها را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌داند. ترکیه همچنین به دنبال ایجاد "مناطق امن" در مرز‌های جنوبی خود برای اسکان آوارگان سوری است. اسرائیل، در عین حال که ممکن است از تضعیف دولت مرکزی سوریه توسط ترکیه در شمال استقبال کند، اما در نهایت منافعش در شمال به طور مستقیم با ترکیه همسو نیست. ترکیه به دنبال گسترش نفوذ و حضور بلندمدت خود در خاک سوریه است، در حالی که هدف اسرائیل بیشتر تضعیف کلیت سوریه و جلوگیری از شکل‌گیری هرگونه تهدید از این قلمرو است. این تفاوت در اهداف می‌تواند به تضاد منافع در آینده منجر شود.

با این حال، یک نکته حائز اهمیت این است که ترکیه همواره نسبت به حملات هوایی اسرائیل به اهداف در سوریه سکوت اختیار کرده است، در حالی که خود حضور نظامی قابل توجهی در شمال سوریه دارد. این سکوت می‌تواند نشان‌دهنده نوعی "تفاهم ضمنی" یا "بده‌بستان غیررسمی" باشد. ممکن است آنکارا حملات اسرائیل را که عمدتاً اهداف دولت سوریه را هدف قرار می‌دهد، به نوعی در راستای منافع خود در تضعیف دمشق ببیند. به بیان دیگر، شاید ترکیه ترجیح دهد اسرائیل به تضعیف دولت مرکزی کمک کند، در حالی که خودش در شمال به اهدافش می‌رسد. این یک تعادل پیچیده از منافع است که دو کشور را در برخی نقاط همسو و در نقاط دیگر در رقابت قرار می‌دهد. این نوع بده‌بستان‌ها در دیپلماسی منطقه‌ای چیز غیرعادی نیست و نشان‌دهنده لایه‌های متعدد همکاری‌های پنهان است که فراتر از بیانیه‌های رسمی است.

چالش دولت الشرع و آینده مبهم سوریه

این بحران در سویدا و رویکرد اسرائیل، چالش‌های بزرگی را پیش روی دولت تازه‌کار احمد الشرع در سوریه قرار داده است. فشار بر دولت مرکزی برای عدم مداخله و همزمان حملات اسرائیل، سوریه را در وضعیتی بغرنج قرار می‌دهد. از سویی، نیاز به برقراری آرامش در سویدا وجود دارد و از سوی دیگر، باید حاکمیت ملی را در برابر دخالت‌های خارجی حفظ کرد.

در نهایت، باید تأکید کرد که وضعیت سوریه بسیار پویا و در حال تغییر است و تحلیل‌ها باید همواره با احتیاط و بر اساس جدیدترین اطلاعات صورت پذیرد. خط قرمز ۸۰ کیلومتری اسرائیل، نه تنها یک اقدام نظامی، بلکه یک پیام سیاسی قاطع است که نشان می‌دهد تل‌آویو آماده است تا برای تضمین منافع امنیتی بلندمدت خود، در عمق خاک سوریه دست به اقدام بزند. این اقدام می‌تواند به معنای شکل‌گیری مرز‌های نفوذ جدید و تغییر دائمی در جغرافیای سیاسی سوریه باشد. آیا دمشق قادر به بازگرداندن حاکمیت کامل خود خواهد بود یا باید شاهد تضعیف بیشتر و تجزیه احتمالی نفوذ در مناطق مرزی باشیم؟ این سوالی است که تحولات آتی به آن پاسخ خواهد داد.

برچسب ها: سوریه ، جولان ، اسرائیل
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۱۴
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۹ ۳۱ تير ۱۴۰۴
اسرائیل گرگی درنده و وحشی است معلوم نیست چه حقه ای سوار کرده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۲ ۳۱ تير ۱۴۰۴
جنگ جنگ تا پیروزی . شکست اسرائیل نزدیک هست .
Iran (Islamic Republic of)
علی
۰۸:۵۳ ۳۱ تير ۱۴۰۴
آن وقتی که ایرانی ها را بیرون کردید فکر اینجا را نکردید
ان وقتی که سردار سلیمانی و ایرانی ها جونشان را نه برای شما برای دشمن مشترکمان گذاشتند
فکر کردید قصد دخالت در امور کشورتان را دارند
حداقل از یمن یاد بگیرید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۰ ۳۱ تير ۱۴۰۴
مرگ بر تجزیه طلبان.....مرگ بر وطن فروشان خائن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۴۸ ۳۱ تير ۱۴۰۴
تنها راه نابودی اسراییل صلح است .جنگ افروزی عامل بقای اسراییل است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۳ ۳۱ تير ۱۴۰۴
حرف احمقانه نزن اونا در کل قصد براندازی دارند از خدا میخوان خلع سلاح کنن تا راحت به خواسته خودشان برسند و صلح فقط با خلع سلاح و تسلیم بدون قید و شرط اتفاق خواهد افتاد حالا نظرت چیه؟
آخرین اخبار