یکی از رویداد‌های مهم تاریخ معاصر ایران، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳‌۳۲ است؛ کودتایی که توسط انگلیس و آمریکا صورت گرفت و دولت ملی محمد مصدق را ساقط کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان - در حالی که تاریخ‌نگاران مستقل و اسناد رسمی منتشرشده از سوی دولت‌های آمریکا و بریتانیا بر نقش مستقیم سازمان‌های اطلاعاتی این دو کشور در طراحی، تأمین مالی و اجرای کودتا تأکید دارند، سلطنت‌طلبان و حامیان حکومت پهلوی همچنان می‌کوشند تا این حقیقت را انکار کنند و یا کمرنگ جلوه دهند.

نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد، قابل انکار نیست!

اما واقعیت در اسناد و منابع تاریخی روشن است؛ در این‌باره، «پروفسور جیمز بیل» استاد روابط بین‌الملل کالج ویلیامزبورگ ویرجینیا در کتاب خود که تحت عنوان «عقاب و شیر؛ تراژدی روابط ایران و آمریکا» منتشر شده، می‌آورد: «کرمیت روزولت با استفاده از نام مستعار جیمز اف. لا چریج در ۱۵ تیرماه ۱۳‌۳۲ شمسی از مرز عراق گذشته و وارد ایران شد. وی زمانی که در تهران در خفا به سر می‌برد، کودتایی را هماهنگی کرد که طی آن مصدق سرنگون و شاه جانشین او شد». (جیمز بیل، عقاب و شیر، صفحه ۹۰.)

همچنین، «رابرت گراهام» خبرنگار سابق روزنامه فایننشال تایمز، در کتاب «ایران؛ سراب قدرت» می‌نویسد: «سقوط مصدق توسط سیا برنامه‌ریزی شد و مردی که مسئول این کار بود، کرمیت روزولت، هرگز نقش سیا را انکار نکرد؛ ولی شاه ترجیح داد سقوط مصدق را یک عکس‌العمل خودساخته طرفداران پهلوی قلمداد کند». (رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، صفحه ۶۶.)

«کریستین دلانوآ» مورخ فرانسوی نیز در کتاب «ساواک» می‌نویسد: «کودتای ۱۳‌۳۲ از آن پس به موضوع مناظره‌های داغی میان هواداران شاه و مخالفان او تبدیل شد. هواداران شاه کودتا را نتیجهٔ قیام مردمی می‌دانستند؛ اما مخالفان آن را فرزند نابه‌کار سیا و نیات ضدملی شاه. اکنون در پرتو اسناد و مدارکی که در اختیار داریم، می‌توانیم بگوییم که بازگشت به قدرت محمدرضاشاه، شاهانه نبود؛ بلکه نتیجهٔ عملیات آژاکس بود. سیا برای ساقط کردن دولت مصدق به کاری خیلی بیشتر از زدن تلنگر نهایی اقدام کرد. بدون هماهنگ کردن عملیات از سوی کرمیت روزولت، بدون خرابکاری کارگزاران انگلیسی نظامیان شاهی که مردد هم بودند، هرگز نمی‌توانستند دست به کار شوند». (کریستین دلانوآ، ساواک، صفحه ۵۱.)

این نکته نیز جالب توجه است که اندرو اسکات کوپر، نویسنده اهل نیوزلند که در کتاب خود ـ سقوط بهشت ـ که گفته می‌شود به سفارش خانواده پهلوی نوشته شده، می‌نویسد: «در ۱۳ مرداد ۱۳‌۳۲ در حالی که تنش‌ها رو به اوج بود، کرمیت روزولت، نوه تئودور روزولت، رئیس‌جمهور سابق [آمریکا]و رهبر عملیاتی سیا که مخفیانه به ایران فرستاده شده بود تا طرح را هدایت کند، با شاه ملاقات کرد. روزولت برای تأمین پول، دادن رشوه، سازمان‌دهی آشوب‌های خیابانی، پخش شایعات، تحریک افراد بر ضد دولتِ [مصدق]، تماس با فرماندهان نظامی... و تجار ثروتمند، به ایران سفر کرده بود.

توطئه‌گران نگران بودند که پیش از زدن ضربه، مصدق طرح توطئه آنان را کشف کند؛ ولی آنان نیاز داشتند که شاه فرمان برکناری مصدق از نخست‌وزیری را امضاء کند تا برکناری او مشروعیت بیابد. روزولت با این فرض به کاخ رفت که شاه بالاخره نظرش را تغییر داده و با صدور فرمان برکناری مصدق موافقت کرده است ولی وقتی شاه گفت که او ماجراجو نیست و نمی‌تواند به استقبال خطر‌هایی از آن دست برود روزولت متحیر شد». (اندرو اسکات کوپر، سقوط بهشت، صفحه ۱۱۷.)

درواقع، آمریکایی بودن کودتای ۲۸ مرداد آن‌قدر محرز است که حتی اسکات کوپر نیز که در جهت تطهیر پهلوی کتاب نوشته، نتوانسته آن را نادیده بگیرد.

همین‌طور، کریستین دلانوآ، مورخ فرانسوی در کتاب «ساواک» می‌نویسد: «شاه خطاب به کرمیت روزولت، معمار کودتای ۲۸مرداد ۱۳‌۳۲، اظهار می‌دارد: «من تاجم را به خدا، به ملتم، به ارتشم، و به شما [آمریکایی‌ها]مدیون هستم.» از این زمان به بعد، همکاری میان ایالات متحده آمریکا و ساواک رو به توسعه می‌گذارد». (کریستین دلانوآ، ساواک، صفحه ۱۹‌۹۱.)

نقش انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد

همچنین، اسناد وزارت خارجه آمریکا که در مرداد ۱۳‌۹۶ از طبقه‌بندی محرمانه خارج شدند، نقش انگلیس را نیز در کودتا علیه دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نشان می‌دهند. این اسناد توسط مؤسسه غیرانتفاعی «آرشیو امنیت ملی امریکا» منتشر شد. دو پژوهشگر این مؤسسه اسناد جدید را «نخستین تأیید رسماً منتشر شده از هدف اعلام‌شده انگلیس در سال ۱۳‌۳۲ برای متقاعد کردن واشنگتن به عزل مصدق از قدرت» توصیف کرده‌اند. این دو یادداشت تا قبل از این «فوق محرمانه» بوده‌اند و در بخش عنوان آنها عبارت «پیشنهاد بریتانیا برای سازمان‌دهی کودتا در ایران» درج شده است.

یادداشت‌های وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهند مقام‌های انگلیسی و آمریکا از مهرماه سال ۱۳‌۳۱، دست‌کم سه بار برای بحث درباره سرنگون کردن دولت مصدق دیدار کرده‌اند. «کریستوفر استیل»، دومین مقام عالی‌رتبه سفارت انگلیس در واشنگتن این ایده را با مقام‌های آمریکایی در میان گذاشته است. دولت انگلیس در سال‌های گذشته بار‌ها مقام‌های آمریکایی را برای جلوگیری از اعلان علنی نقش لندن در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳‌۳۲ تحت فشار قرار داده‌اند.

اولین یادداشت با عنوان «پیشنهاد سازمان‌دهی کودتا در ایران» مربوط به تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹‌۵۲ (۶ آذرماه ۱۳‌۳۱) است. در این یادداشت «هنری بایرود»، دستیار وزیر خارجه آمریکا به مافوقش، «فریمن متیوز» که معاون قائم وقت مقام وزیر خارجه است اطلاع داده که مشاور سفیر انگلیس، «کریستوفر استیل» خواستار نشستی با موضوع بحث درباره یک کودتای احتمالی شده است. «بایرود» در این یادداشت به «متیوز» خاطرنشان کرده که سفارت انگلیس قبلاً و برای اولین بار این پیشنهاد را در قالب سندی به تاریخ ۸ اکتبر ۱۹‌۵۲ (۱۷ مهرماه ۱۳۳۱) مکتوب کرده است.

سند دوم که در بخش عنوان آن عبارت «پیشنهاد بریتانیا برای سازمان‌دهی کودتا در ایران» درج شده یادداشتی مربوط به ۳ دسامبر ۱۹‌۵۲ (۱۳ آذر ۱۳‌۳۱) است. این سند، صورت‌جلسه مربوط به دیدار دیدار مقام وزارت خارجه آمریکا با «کریستوفر استیل» است.

آیا دشمنی آمریکا با دولت مصدق بر سر شعار «مرگ بر آمریکا» بود؟

گفتنی است که نکته قابل‌توجه درباره کودتای ۱۸ مرداد ـ که با طراحی انگلیس و اجرای آمریکا صورت گرفت ـ این‌جاست که مصدق نه تنها با آمریکا خصومت نداشت، بلکه به آن کشور اعتماد داشت و تلاش می‌کرد میان منافع ایران و غرب، راهی میانه بیابد. مصدق امید داشت که آمریکا به‌عنوان یک قدرت نوظهور، از استعمارگری بریتانیا فاصله بگیرد و از یک دولت ملی در ایران حمایت کند. اما در عمل، همین اعتماد، زمینه‌ساز ضربه‌ای شد که آینده ایران را به‌طور اساسی تغییر داد.

کودتای ۲۸ مرداد نشان داد که سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا در ایران، نه به وقوع انقلاب اسلامی مربوط می‌شود و نه به شعار‌هایی مثل «مرگ بر آمریکا». دهه‌ها پیش از انقلاب ۵۷، زمانی که ایران یک نظام سلطنتی داشت و هنوز هیچ شعاری علیه غرب سر داده نشده بود، منافع غرب باعث شد آمریکا برای حفظ منافع نفتی و مقابله با ملی شدن منابع ایران، علیه دموکراسی در ایران اقدام کند.

بنابراین، فهم کودتای ۲۸ مرداد فقط یک بازخوانی تاریخی نیست، بلکه نگاهی به ریشه‌های عمیق‌تر بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا است؛ بی‌اعتمادی‌ای که نه از ایدئولوژی جمهوری اسلامی، بلکه از واقعیت‌های تلخ تجربه‌شده در تاریخ معاصر ایران سرچشمه می‌گیرد.

همچنین باید توجه داشت که آمریکایی‌ها برای توجیه دشمنی خود با ایرانِ اسلامی، ادعا می‌کنند که قصد دارند برای ایران دموکراسی بیاورند؛ در حالی که در ۲۸ مرداد ۱۳‌۳۲، یک دولت برآمده از دموکراسی را سرنگون کردند. هرچند امروزه ایران از دموکراسی نیز برخوردار است.

منبع: فارس 

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.