
باشگاه خبرنگاران جوان - در کنار شیرینی و دلربایی حرفزدن کودکان، حجم بالای این شیرینزبانیها به همراه سؤالهای پیدرپی آنها بدون شک مهارتهایی برای برخورد والدین نیاز دارد. «سحر پهلوان نشان»، دکترای روانشناسی کودک و نوجوان از این چالش میگوید.
تقریباً از سن ۳ تا ۴ سالگی، کودکان قادر به ادای جملات میشوند و بهاصطلاح، دوره شیرینزبانی آنان آغاز میگردد. این امر ممکن است سبب خوشحالی خانوادهها شود ازاینجهت که کودکان مشابه پروفسورهای کوچک صحبت و ارتباط برقرار میکنند. ولی همین میزان دلربایی و شیرینزبانی میتواند محدودیتهایی هم ایجاد نماید یا در بسیاری از موارد موجب کلافگی در خانوادهها نیز بشود.
بهطورکلی، از حدود ۴ سالگی، پرسشگری کودکان آغاز میشود. سؤالاتی از قبیل «این چیست؟» مطرح میشود؛ برای مثال، کودک میپرسد: «این میزه؟ چرا اسمش میزه؟ چرا صندلی نیست؟!» و تکرر این سؤالات افزایش مییابد. این امر بهویژه در کودکانی مشهود است که از سنین پایینتر، والدین با آنان صحبت کرده و تکلم آنان را تشویق و تقویت نمودهاند و در سنین بالاتر، کودکانی که در کلاسهای پرسشگری و به طور مثال، «فلسفه برای کودکان» شرکت کرده باشند، میآموزند که به طور مداوم سؤال کنند، صحبت نمایند و جستجوگری در محیط را داشته باشند.
بعضی از نشانهها حائز اهمیت است؛ مثلاً میزان این صحبتها که به طور فزایندهای هم افزایش مییابد، آیا در یک موقعیت خاص است یا در تمامی موقعیتها؟ یعنی آیا تنها محدود به خانه میشود که کودک در آن احساس آرامش میکند یا در محیط مدرسه، مهدکودک و سایر مکانها نیز مشاهده میشود؟ آیا محتوایی که بهصورت اضافی بیان میشود، جدید است یا تکرار مطالب پیشین که کودک روزانه برای شما بازگو میکند؟ آیا با علائم دیگری همچون توهم، ترس یا اضطراب همراه است؟ آیا نشانههای بدنی نیز به همراه دارد؟ برای مثال، هنگامی که کودک شروع به صحبت میکند، آیا لحن و ادای کلمات، پر فشار است؟ آیا با لکنتزبان همراه است؟ آیا تکاندادن زیاد دستها مشاهده میشود؟ آیا هیجان زیاد دیده میشود؟ و آیا این امر منجر به نقص در عملکرد کودک شده است یا خیر؟ برای مثال، آیا باعث عقبافتادن وی از درس شده است؟ آیا باعث اختلال در ارتباط او با دوستانش شده است؟ زیرا این کودکان در برخی مواقع ممکن است حوصله سر بر باشند.
بهتر است با جنبههای مثبت آغاز کنیم تا میزان نگرانی والدین کمی کاهش یابد؛ کودکانی که بهخوبی صحبت میکنند، عموماً برونگرا هستند. یکی از نشانههای بهره هوشی بالا، درصورتیکه بحث اختلالی در میان نباشد، همین میزان تکلم و سرعت تسلطی است که آنان بر امور دارند. یکی دیگر از ویژگیهای مثبت، کنجکاوی بالای این کودکان است. با این کودکان، حوصله شما سر نمیرود؛ به این معنا که پیش از آنکه شما سؤالی بپرسید، آنان به روایتگری میپردازند.
ویژگی مثبت دیگر این است که تقریباً این کودکان از هوش بیانی و کلامی بالایی برخوردارند که در آینده میتوانند شبکهسازیهای ارتباطی وسیعتری داشته باشند و احتمالاً به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
ولی از منظر آسیبشناختی نیز ممکن است مسائلی را پوشش دهد. بهعنوانمثال، گاهی اوقات هنگامی که کودکان میترسند، شروع به پرحرفی میکنند. شبها که قصد خواب در تاریکی را داریم، کودک ممکن است اضطراب و ترس از تاریکی داشته باشد. در هر لحظه که مادر میگوید: «خب، بخواب دیگه!»، کودک میگوید: «آیا راجع به این داستان برات گفته بودم؟» و این موضوع را تمام میکند و سراغ موضوع دیگری میرود؛ بنابراین، اگر این رفتار را بهویژه در یک موقعیت خاص مانند شب و تاریکی مشاهده میکنیم، میتواند نشانهای از ترس و اضطراب کودک باشد.
از بالای ۶ سالگی، ممکن است در اکثر موقعیتها با یک فراوانی بالا با نشانههای جسمانی و اضطراب همراه باشد که البته حتماً نیاز به ارزیابی یک روانشناس یا مشاور دارد.
یعنی اینطور نباشد که سریع برچسب بزنیم و بگوییم پس قطعاً یک اضطراب یا ترسی وجود دارد.
خیلی وقتها بچهها راجع به چیزهایی که دوست دارند خیلی زیاد صحبت میکنند؛ مثلاً کارتونی که اخیراً دیدند، رستورانی که جدیداً رفتند، لباسی که خریدند، سفری که بهتازگی از آن آمدند و دوست دارند این انتقال تجربه را با دیگران داشته باشند...
اختلالهای روانشناختی مثل بیشفعالی هم میتواند مطرح باشد. یکی از ویژگیهای بیشفعالی پرحرکتی و پرحرفی است که البته بیشفعالی معیارهایی را دارد و باید حداقل شش سال را پرکرده باشد و مجموعه معیارها کنار هم قرار بگیرند.
یک مورد دیگر هم «سندروم آسپرگر» است که از حدود ۱۰ سالگی میتوانیم در بچهها ببینیم و در طیف اوتیسم قرار دارد. یعنی این بچهها برخلاف بچههای اوتیستیک، ارتباط چشمی را دارند ولی میزان پرحرفیشان بسیار زیاد است و کلمههایی را هم انتخاب میکنند که متناسب با سن و سالشان نیست. یعنی شما میبینید چقدر این بچه از لحاظ خزانه لغوی قوی و غنی است. منتها ویژگیشان چیست؟ این بچهها وقتی دارند با شما ارتباط برقرار میکنند، به چشمها و حالات چهره شما بیتوجهاند. یعنی ممکن است الان جوکی را برایتان تعریف کند، دوباره دو ثانیه دیگر، سه ثانیه دیگر همینطور و اصلاً درک نمیکنند که این آدم خسته یا کلافه شد. یا مثلاً دارد یک داستانی را در یک جمعی تعریف میکند ولی بعد به سراغ تکتک افراد هم میرود و دوباره برای آنها هم تعریف میکند و این ممکن است نشانهای از این سندروم باشد.
گاهی هم پر حرفی در طیف وسیعی در بچههایی که اضطرابشان خیلی شدت دارد دیدهمی شود، مثلاً فرزندتان اضطراب امتحان شدید دارد و در ایام مدرسه خیلی پرحرفتر میشود.
نکته خیلی مهم این که اگر حتی کودک شما پرحرف است، جملات و برچسبهایی مثل «وای تو چقدر حرافی»، «تو چقدر وراجی»، «سرم درد گرفت»، «بس کن»، «آروم بگیر» باعث میشود کودک لجبازی بیشتری داشته باشد. حتماً یک ساعتهایی از روز را به شنیدن صحبت فرزندانمان اختصاص بدهیم، ۱۰ دقیقه. بگوییم من هر روز این یک ساعت، این نیم ساعت، این ۱۰ دقیقه... را در اختیار تو هستم و وقتی که در حال صحبت با او هستیم، چشم در چشم در نزدیکیاش بنشینیم. نه کتاب بخوانیم، نه گوشی دستمان باشد، نگوییم «خب، دارم گوش میدم دیگه!»
ارتباط چشمی خیلی مهم است. گاهی والدین میگویند: «گوشم با توئه!»، «حالا حتماً که من نباید به چشمهای شما نگاه کنم!»
چرا نباید نگاه کنیم؟ درحالیکه یکی از اصول اولیه ارتباط، «ارتباط چشمی» است؛ پس آن را دریغ نکنیم.
گفتگوی درونی ولی با صدای بلند، تا قبل از ۷ سالگی است و در گذر زمان به شکل تکاملی تبدیل به یک گفتگوی درونی میشود که دیگر نمود بیرونی ندارد و خیلی وقتها ما بزرگترها هم با خودمان، بلندبلند صحبت میکنیم.
اگر عملکرد مختل نشود و یا باعث قطع ارتباط با دنیای واقعی نباشد و خیلی جنبه خیالی نداشته باشد، میشود از آن عبور کرد. ولی اگر عملکرد را مختل کرده و بحث توهمها یا تفکرات عجیب غریب مشاهده شود، قابلیت بررسی دارد؛ و این ویژگی در بچههایی که دوستان خیالی دارند، خیلی بیشتر قابلمشاهده است.
پرحرفی میتواند یکی از نشانههای هوش بالا هم باشد. یعنی ما به این طریق با دنیا ارتباط برقرار میکنیم و واقعاً آنقدر افکار و احساس و هیجانات در ذهن و بدنمان زیاد است که دوست داریم با کلام آن را انتقال بدهیم؛ بنابراین بهعنوان راهکار
برای بچهها اگر بحث اضطرابهای دیگری نباشد، توصیه میکنیم در فعالیتهای کلامی مشارکت داشته باشند. مثلاً بازیگری یا فضایتئاترر یا قصهگویی، تا این «دیدهشدن» اتفاق بیفتد، «اضطراب» کم بشود و «بیان» فضای بهتری را داشته باشد.
منبع: فارس