در سومین گردهمایی سنگسر، زنان ایل با تاروپود قالی، رقص نور و خاطره را بر پهنه دشت‌ها نقش زدند.

در میان دود و خاطره؛ بانوان سنگسری بر دار بی‌زمان

سحرگاه،  خورشید که از پشت قلل سربرکشیده البرز، نوید روزی تاریخی را می‌داد. در دشت‌های دامنه‌ای مهدیشهر، بوی دود هیزمِ رقصان و عطر شیر تازه، فضا را آکنده کرده بود. این نویدبخشی، طلوع سومین جشنواره ملی «حاصَل» بود؛ جشنواره‌ای که در آن، زنان سنگسری، هنرمندانه مرزهایِ زمان را درنوردیدند و تاروپود خاطره، نور و حرکت را بر پهنه ی دشت نقش زدند.

نگهبانان نامرئی میراث در سحرگاهان گوت

پیش از طلوعِ آفتاب، درون گوت ها (سیاهچادرهای عشایری)، زندگی جریان داشت. فاطمه، زن ۵۲ ساله سنگسری، با حرکاتی سریع و ماهرانه، پنیر محلی «آروشه» را آماده می‌کرد. او با لبخندی که از غرور می‌درخشید، گفت: «هر دانهٔ این آروشه، حکایتی از صبر بی‌پایان مادران ماست. این هنر را از مادرم یاد گرفتم و حالا میراث دار گرانبهایی است که به دخترم می‌آموزم؛ می‌خواهم بداند که هویت واقعی ما در نوک انگشتان این دستان نهفته است.»

این صحنه، تصویری نمادین از نقش بی‌بدیل زنان بود؛ زنانی که با تبدیل شیر به محصولات ماندگار، نه تنها قطب اقتصادی خانواده را مدیریت می‌کنند، چراکه گنجینه‌ای از دانش سنتی را نیز نسل به نسل زنده نگه داشته‌اند.

وقتی سنگسر با تاروپود خاطره می‌خواند

زبانِ بافته‌شده در دار قالی؛ زنان، معلمان بی‌ادعای هویت

تا چندی پیش، زمزمه‌های نگران‌کننده‌ای از فراموشی زبان اصیل سنگسری به گوش می‌رسید. اما امروز، به برکت همت زنان ایل، این زبان نه تنها در خانه‌ها و گوت‌ها طنین‌انداز است، که پای به مدارس محلی نیز گذاشته است.

علی اکبر معصومیان، دبیر جشنواره، در این باره تأکید کرد: «بانوان سنگسری، با همتی ستودنی، بیش از هزار واژهٔ بومی را جمع‌آوری و در قالب کتابی ماندگار ثبت کرده‌اند. آنها معلمان بی‌ادعایی هستند که بی‌هیچ چشم‌داشتی، حفظ هویت فرهنگی ما را بر دوش کشیده‌اند.»

از گوت تا بازار ؛ اقتصاد مقاومتی در دستان خلاق زنانه 

جشنواره «حاصَل» با برپایی ۹۰ غرفه و ۱۴ سیاهچادر عشایری، به نمایشگاهی زنده از اقتصاد خلاق بدل شده بود. سمیرا، بانوی ۳۷ ساله سنگسری، که با استفاده از پلتفرم‌های دیجیتال، محصولات لبنی خود را به اقصی نقاط کشور می‌فرستد، نقش یک نواور را ایفا می‌کند. او با اطمینان گفت: «ما به این باور رسیده‌ایم که سنت و فناوری نه تنها دشمن یکدیگر نیستند، که می‌توانند دو بال پرواز برای رسیدن به آینده‌ای درخشان باشند.»

فلوس ۶۰۰ ساله و نقش آفرینِ زنانِ اقتصاد دیروز و امروز

رونمایی از سکه تاریخی «فلوس» با قدمت ۶۰۰ سال، اگرچه در نگاه اول رویدادی مردانه به نظر می‌رسید، اما در حقیقت، روایتی زنانه را در پس پرده داشت. معصومه، یکی از زنان حاضر در مراسم، توضیح داد: «این سکه‌ها یادآور روزهایی هستند که زنان سنگسری در عرصه اقتصاد و حتی ضرب سکه مشارکت داشتند. امروز ما با الهام از همان تاریخ پرافتخار، به خلق جواهرات و صنایع دستی مدرن می‌پردازیم.»

نغمه‌های کوچ؛ دایرةالمعارف شفاهی ایل

در گوشه‌ای از پارک مهرگان، گروهی از زنان با لباس‌های محلی رنگین، آوازی کهن دربارهٔ کوچ به ییلاق را زمزمه می‌کردند. یک پژوهشگر مردم‌شناس که شاهد این صحنه بود، توضیح داد: «این آوازها تنها یک ملودی ساده نیستند؛ آنها دایرةالمعارف شفاهی و تاریخی ایل هستند که توسط زنان، این حافظان بردبار، نسل به نسل انتقال داده شده است.»

زنان کنار اجاق؛ پاسداران طعم و سنت

گرداگرد اجاق‌های برافروخته، زنان ایل با نان‌های داغ تنوری از مهمانان پذیرایی می‌کردند. یکی از آنان با چشمانی خیس از خاطره گفت: «بوی این نان، برای ما یادآور پاداش پایان یک کوچ سخت است. مادرانمان این طعم را به ما سپردند و ما نیز آن را به آیندگان خواهیم سپرد.» نقش زنان در ایل سنگسر، فراتر از پخت‌وپز، حفاظت از طعم‌های ناب و دستورالعمل‌های مقدسی است که ریشه در تاریخ دارند.

تار و پود خاطره؛ دستبافته‌ها، رنگ‌ها و روایت‌ها

کمی آنسوتر، چادری دیگر پر از دار قالی است. دختران جوان، پاهایشان را بر زمین می‌کوبند تا نخ‌ها محکم‌تر شود. پیرزنی که کنار دار نشسته، می‌گوید: «این نقش را مادرم از آسمان یاد گرفت؛ وقتی شب‌ها در کوچ، ستاره‌ها را می‌دید». در این جشنواره، صنایع دستی نه صرفاً برای فروش، بلکه برای نمایش پیوند نسل‌هاست.

وقتی سنگسر با تاروپود خاطره می‌خواند

آروشه، نان و پنیرمحلی؛ طعم زندگی

هیچ جشنواره‌ای از ایل سنگسر بدون لبنیات کامل نمی‌شود. پیرزنی ظرفی کوچک از آروشه تعارف می‌کند و می‌گوید: «این را اگر بخوری، تا غروب گرسنه نمی‌شوی. این محصول یادگار روز‌هایی است که در کوه‌ها چیزی جز همین همراه‌مان نبود». نان‌های تنوری، کره‌های محلی و دوغ‌های خنک نیز سفره‌ی ایل را کامل می‌کنند.

 ریش‌سفیدان و جوانان؛ پل میان نسل‌ها

در گوشه‌ای ریش‌سفیدی نشسته است؛ عصا در دست دارد و نگاهش به دوردست‌ها دوخته.

وی می‌گوید: «ما کوچ را به دوش کشیدیم تا فراموش نشود. حالا که این بچه‌ها گردهمایی را برپا کرده‌اند، می‌دانم که راه ادامه دارد». کنار او جوانی پرشور، گوشی همراهش را بالا گرفته و می‌گوید: «می‌خواهیم اینها را در شبکه‌های اجتماعی نشان دهیم. دنیا باید بداند ایل سنگسر چه شکوهی دارد».

جشنواره‌ای که پایان نیست، آغازی بر شکوفایی دوباره است

سومین جشنواره «حاصَل» تنها یک رویداد چهارروزه نبود. آنچه در پارک مهرگان مهدیشهر رخ داد، جرقه‌ای برای احیای فرهنگی باشکوه بود که زنان سنگسری سال‌ها آن را خاموش و قوی نگه داشته بودند.

شهردار مهدیشهر خاطرنشان کرد: «این جشنواره فرصتی بی‌بدیل است تا مردم ایران، استان سمنان را نه تنها با چهره آرام کویر، که با فرهنگ زنده و پویای عشایر شجاع سنگسری بشناسند.»

وقتی گذشته به آینده سلام می‌دهد؛نوآوری در دل سنت

جشنواره تنها بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه بازاندیشی آینده است. در غرفه‌ای، جوانان سنگسری محصولات لبنی را با بسته‌بندی مدرن عرضه می‌کنند. حتی در بخش اجرای موسیقی، صدای ساز‌های محلی با جلوه‌های نوین ترکیب می‌شود. این هم‌نشینی نشان می‌دهد که سنت برای ماندن نیاز ندارد در قاب موزه حبس شود.

پژواک جشنواره: لحظه‌هایی که در دل‌ها باقی می‌ماند

با غروب آفتاب و در حالی که صدای نی چوپانان در فضای دشت می‌پیچید، چادرها برچیده شدند، اما امید و اشتیاری که این گردهمایی به ارمغان آورده بود، در دل‌ها ماندگار شد؛ پیوندی جاودان بین خاک و آسمان، بین نسل دیروز و فردا، و بین گذشته‌ای پرافتخار و آینده‌ای پر از امید و نوآوری.

گزارش از سیده نسترن حسن آبادی 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.