
باشگاه خبرنگاران جوان- اواسط سال ۱۴۰۱ گزارش یک درگیری خانوادگی به پلیس اعلام شد. با حضور مأموران در محل مشخص شد که زنی ۴۸ ساله به نام مهتاب با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
با دستور قضایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی مقتول آغاز کردند. در تحقیقات میدانی یکی از همسایهها به مأموران گفت: «در خانه بودم که متوجه صدای درگیری در خانه همسایهام شدم لحظاتی بعد هم صدای زنگ در خانه را شنیدم وقتی پرسیدم کیست پسر مهتاب با حالتی پریشان فریاد میزد من مادرم را کشتم.»
با حضور مأموران در محل پسر دیگر مقتول به پلیس گفت: «برادرم مادرم را کشت و متواری شد.»
به این ترتیب تلاشها برای ردیابی و دستگیری متهم ادامه داشت، اما مأموران به نتیجهای نرسیدند تا اینکه مشخص شد متهم بعد از قتل مادرش در منزل یکی از بستگان همسر برادرش مخفی شده است.
مأموران با حضور در مخفیگاه، متهم را دستگیر کردند و پس از آن هم برادرش به اتهام همدستی در مخفی کردن او بازداشت شد. متهم در بازجوییها اتهامش را پذیرفت و در تشریح ماجرا گفت: «من به خاطر رفتارهای مادرم با او اختلاف داشتم و مدتی قبل از خانه رفته بودم. بعد از مدتی از برادرم شنیدم که مادرم ازدواج کرده با شنیدن این خبر خیلی عصبانی شدم. روز حادثه با برادرم به خانه مادرم رفتیم قرار بود برادرم او را بکشد، اما وقتی وارد ساختمان شد دقایقی بعد برگشت و گفت همسایهها داخل حیاط بودند و امکان عملی کردن نقشهمان نیست. من چاقو را از او گرفتم و به خانه مادرم رفتم. اول با آرامش از مادرم خواستم به رابطهاش با مردی که میگفت با او عقد کرده پایان دهد، اما مادرم گفت که همسرش را دوست دارد و به هیچ عنوان حاضر به متارکه نیست. حرفهایش آنقدر آزارم داد که نفهمیدم چند ضربه و به کجای او زدم فقط ضربه میزدم و میخواستم او را بکشم. وقتی دیدم روی زمین افتاده و دیگر نفس نمیکشد از خانهاش بیرون آمدم و زنگ همسایهها را زدم و گفتم که مادرم را کشتم و فرار کردم.»
با تکمیل تحقیقات برای متهم به اتهام مباشرت در قتل عمد مادرش و برای برادرش به اتهام مخفی کردن متهم به قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بزودی دو برادر پای میز محاکمه میایستند. در این میان مادر مقتول با شکایت از نوهاش درخواست قصاص کرد، اما برادر متهم به عنوان یکی از اولیای دم رضایت بیقید و شرط خود را از برادرش اعلام کرد.
منبع: روزنامه ایران
ولا تقل لهما اُفّ به پدر ومادر حتی اف نگوئید
مادر بی تو تنها و غریبم
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
....چه مهربونه
مادری که فرزندانش را رها می کند و دنبال عیاشی است باید نابود شود
از نظر شما حتما اگه کسی بشینه و تمام هم و غمش بشه بچه هاش و خودش رو فراموش کنه اخر سر هم بچه ها که بزرگ شدن و رفتن پی سرنوشت خودشون و سراغی هم ازش نگیرن و زن بیچاره بمونه تو تنهایی خودش و بپوطه از تنهایی و افسردگی حتما به همچین زنی میگی بارک الله به به افرین مرحبا چه مادر خوب و فهمیده ای؟
اینکه خودش هزار مریضی و افسردگی و تنهایی بکشه اصلا مهم نیست؟
این چه دیدگاهی هست ؟
پدر این بچه ها کجاست ؟
اگه زنده باشه که قطعا یا زن گرفته یا پی عیاشی خودش هست
ازدواج مجدد برا زن از نظر شما عیبه برا مرد عیب نیست ؟