
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - طرح پیشنهادی دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه، که در در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به سران کشورهای عربی و اسلامی ارائه شد، تلاشی است برای بازگرداندن جایگاه آمریکا بهعنوان میانجی در خاورمیانهای که در شعلههای درگیری غرق شده است.
این طرح، که بازسازی ایدههای جرد کوشنر و تونی بلر با چاشنی بهروزرسانیهای دیپلماتیک است، محورهایی، چون آزادی همه اسرا، آتشبس دائمی، عقبنشینی تدریجی رژیم صهیونیستی از غزه، و تشکیل یک نیروی امنیتی مشترک فلسطینی-عربی را در بر میگیرد. بودجه بازسازی غزه قرار است از سوی کشورهای عربی تأمین شود و تشکیلات خودگردان فلسطینی نقشی محدود، اما کلیدی در اداره پساجنگ ایفا خواهد کرد.
نقطه عطف این طرح، وعدهای است که دو منبع آگاه آن را «قاطع» توصیف کردهاند: جلوگیری از الحاق کرانه باختری، منطقهای که از سال ۱۹۶۷ تحت اشغال رژیم صهیونیستی است و طبق گزارش سازمان ملل، بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین صهیونیست در آن ساکن شدهاند. این وعده، سیگنالی به کشورهای عربی مانند عربستان و امارات است که عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را به پیشرفت در مسئله فلسطین مشروط کردهاند. اما این طرح در بستری از بیاعتمادی تاریخی شکل گرفته است. مذاکرات پیشین در قطر و قاهره، که بارها به دلیل کارشکنیهای رژیم صهیونیستی با حمایت ضمنی آمریکا به بنبست رسید، سایهای سنگین بر این ابتکار میافکند.
نتانیاهو، تحت فشار کابینه راستگرای خود، احتمالاً در برابر این طرح مقاومت خواهد کرد، بهویژه که در ماههای اخیر تنشهای فزایندهای در کابینه او دیده میشود. این تنشها میتوانند به شکاف در ائتلاف رژیم صهیونیستی-آمریکا منجر شوند، بهخصوص اگر ترامپ فشار دیپلماتیک خود را افزایش دهد. این طرح نهتنها تلاشی برای پایان جنگ، بلکه بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای بازسازی جایگاه ژئوپلیتیک آمریکا در برابر نفوذ چین و روسیه است که با ابتکاراتی مانند اجلاس پکن برای آشتی گروههای فلسطینی، به دنبال پر کردن خلأ دیپلماتیک واشنگتن هستند.
سران عربی در پاسخ به طرح ترامپ، شروطی را مطرح کردهاند که فراتر از یک پاسخ دیپلماتیک، بازتابی از عمق بیاعتمادی به سیاستهای رژیم صهیونیستی و حامی اصلیاش، آمریکا، است. این شروط، شامل ممنوعیت الحاق غزه و کرانه باختری، توقف شهرکسازی، پایان اقدامات تحریکآمیز در مسجدالاقصی، و ارسال فوری کمکهای بشردوستانه است.
پذیرش این شروط میتواند جایگاه آمریکا را در خاورمیانه تقویت کند، بهویژه در برابر رقبایی مانند چین که با سرمایهگذاریهای کلان در منطقه، از جمله بندر حمد در قطر، نفوذ خود را گسترش دادهاند. اما رد این شروط، خطر انزوای دیپلماتیک رژیم صهیونیستی و حتی تزلزل در ائتلافهای عربی-آمریکایی را افزایش میدهد.
همچنین، این شروط، نهتنها دیواری در برابر زیادهخواهیهای رژیم صهیونیستی، بلکه دروازهای به سوی یک صلح پایدار هستند، به شرطی که با ارادهای واقعی همراه شوند.
در حالی که دیپلماسی در نیویورک جریان دارد، غزه زیر شدیدترین تهاجم زمینی رژیم صهیونیستی از سه محور شمال شرقی از جبالیا، شمال غربی از الکرامه، و جنوب از تلالهوی در حال فروپاشی است. این عملیات، که تحت عنوان «ارابههای گدعون ۲» اجرا میشود، با حملات هوایی بیامان و تاکتیکهای روانی مانند پیامهای تهدیدآمیز و بمباران اردوگاهها همراه است. این تاکتیکها مصداق جنایات جنگی هستند و تاکنون ۵۰۰ هزار نفر را آواره کردهاند. تانکهای رژیم صهیونیستی که بیمارستان الشفا را محاصره کرده و زیرساختهای آب و بهداشت را نابود ساختهاند، بخشی از استراتژی نتانیاهو برای اشغال کامل غزه هستند.
نتانیاهو تحت فشار کابینه خود برای تسریع این عملیات است، اما این استراتژی با مقاومت خاموش فلسطینیها مواجه شده است. مقاومت فلسطینی هنوز عملیات فرسایشی خود را آغاز نکرده و تجربه جنگهای پیشین نشان میدهد که این گروهها پس از کاهش شدت اولیه حملات صهیونیستی، با تاکتیکهای چریکی وارد میدان میشوند. این مقاومت، در کنار فشار دیپلماتیک اعراب و انزوای فزاینده رژیم صهیونیستی در مجامع بینالمللی میتواند معادلات میدانی را تغییر دهد. اگر طرح ترامپ با فشار بر نتانیاهو به نتیجه برسد، ممکن است جنگ به سوی آتشبس هدایت شود، اما در غیر این صورت، تشدید درگیریها و گسترش آوارگی میتواند خاورمیانه را به آستانه یک بحران منطقهای سوق دهد.
طرح ترامپ، با وجود جذابیت ظاهری، در برابر موانع بزرگی قرار دارد؛ مقاومت سرسختانه نتانیاهو، بیاعتمادی عمیق فلسطینیها، و پیچیدگیهای ژئوپلیتیک منطقه. موفقیت این طرح به توانایی آمریکا در متقاعد کردن رژیم صهیونیستی و جلب اعتماد اعراب بستگی دارد. اما اگر تاریخچه مذاکرات قبلی تکرار شود، این طرح نیز ممکن است به فهرست بلندبالای وعدههای ناکام بپیوندد. در مقابل، مقاومت فلسطینی و حمایت فزاینده جهانی از آرمان فلسطین، که در تظاهرات گسترده در اروپا و قطعنامههای سازمان ملل نمود یافته، میتواند اهرمی برای فشار بر رژیم صهیونیستی باشد.
آینده غزه، میان دیپلماسی شکننده و میدان خونین، در تعلیقی خطرناک قرار دارد؛ جایی که هر تصمیم میتواند جرقه صلح یا شعلهور شدن بحرانی بزرگتر باشد.
ویتکاف
چشم ترامپ طماع برای تصاحب سرزمین های غزه است
و بر ان تمزکز کرده .بعد سر وقت کرانه باختری میروند