سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب اسلامی با مردم ایران در رسانه‌های خارجی بازتاب گسترده‌ای داشت.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ عباس سیاح طاهری* - در روزهای اخیر سخنان رهبری در شرایطی منتشر شد که جامعه ایرانی بار دیگر در معرض موجی از شایعات، تحلیل‌های متناقض و فضاسازی رسانه‌های خارجی قرار داشت. هر بار که کشور با چالش‌های جدی بین‌المللی روبه‌رو می‌شود، چشم‌ها به سمت رهبری دوخته می‌شود تا با بیان و تبیین خود، مسیر حرکت افکار عمومی را روشن سازد. از منظر علوم ارتباطات، چنین سخنرانی‌هایی را می‌توان نمونه‌ای برجسته از کارکرد گفتار رهبری در مدیریت بحران دانست؛ گفتاری که نه صرفاً برای اعلام موضع سیاسی، بلکه برای تولید معنا، آرامش و جهت‌دهی به ذهنیت جمعی طراحی می‌شود.

آنچه در این سخنرانی بیش از همه جلب توجه می‌کرد، انتخاب دقیق چارچوب بود. رهبری به‌جای آنکه فشارهای خارجی را به‌صورت عاملی برای نگرانی بازنمایی کند، آن‌ها را به فرصتی برای نمایش ایستادگی ملی و انسجام داخلی بدل ساخت. این همان فرایند «چارچوب‌بندی» است؛ جایی که واقعیت بیرونی در قالبی تازه ارائه می‌شود و معنا و اثر آن تغییر می‌یابد. تهدیدها در این چارچوب به ابزار تقویت اعتماد و خودباوری تبدیل شدند. برای جامعه‌ای که هر روز از رسانه‌های بین‌المللی پیام‌هایی درباره ضعف و انزوا می‌شنود، شنیدن چنین بازنمایی از زبان رهبری می‌تواند به‌طور مستقیم در کاهش اضطراب و افزایش امید اجتماعی اثرگذار باشد.

رهبری در این سخنرانی بر کلیدواژه‌هایی همچون «اعتماد»، «ایستادگی» و «وحدت» پافشاری کرد. در ادبیات ارتباطات سیاسی، تکرار این کلیدواژه‌ها نه یک اتفاق ساده، بلکه راهبردی حساب‌شده است. تکرار موجب می‌شود که این مفاهیم در ذهن مخاطب رسوب کنند و به تدریج به عناصر اصلی گفتمان غالب تبدیل شوند. همین سازوکار است که نظریه‌پردازانی چون الیزابت نوئله–نویمان در قالب «مارپیچ سکوت» تبیین کرده‌اند؛ یعنی هنگامی که گفتمانی غالب در عرصه عمومی پررنگ شود، مخالفان کمتر جرئت بیان نظر پیدا می‌کنند و فضای اجتماعی بیش از پیش به سمت همگرایی می‌رود. سخنان رهبری دقیقاً در همین چارچوب عمل می‌کرد: ترسیم فضایی که در آن مخالفت با اصل وحدت به معنای قرار گرفتن در حاشیه جامعه تلقی می‌شود.

لحن رهبری نیز درخور توجه است. او بدون هیجان‌زدگی، اما با قاطعیت سخن گفت. در نظریه‌های مدیریت بحران تأکید شده است که رهبران برای آرام‌سازی مخاطبان باید از لحن مطمئن و آرام استفاده کنند. این لحن به‌گونه‌ای ناخودآگاه پیامی فراتر از محتوا منتقل می‌کند: اگر رهبری آرام است، یعنی اوضاع تحت کنترل است و نیازی به اضطراب نیست. این همان چیزی است که جیمز کری از آن به عنوان «کارکرد آیینی ارتباط» یاد می‌کرد؛ یعنی پیام‌ها نه تنها برای انتقال اطلاعات، بلکه برای بازتولید همبستگی و اعتماد جمعی بیان می‌شوند. سخنان اخیر رهبری دقیقاً چنین کارکردی داشت: آیینی برای بازسازی همبستگی در جامعه.

یکی دیگر از جنبه‌های مهم سخنرانی، تنظیم پیام برای دو سطح مخاطب بود: داخلی و خارجی. از یک سو خطاب به ملت ایران، رهبری تأکید کرد که کشور از مسیر عقلانیت منحرف نخواهد شد و در پی ساخت سلاح هسته‌ای نیست. این پیام برای کاهش نگرانی‌های عمومی و نمایش عقلانیت در سیاست ملی ضروری بود. از سوی دیگر، خطاب به قدرت‌های جهانی، بر حق مسلم کشور در غنی‌سازی و ایستادگی بر اصول تأکید شد. این دوگانگی هوشمندانه نشان می‌دهد که پیام رهبری همزمان دو کارکرد دارد: اطمینان‌بخشی در سطح داخلی و نمایش اقتدار در سطح بین‌المللی. در نظریه‌های ارتباطی به چنین رویکردی «مدیریت دوگانه پیام» گفته می‌شود؛ یعنی تنظیم محتوا به گونه‌ای که همزمان چندین مخاطب را پوشش دهد.

انتخاب واژگان در این سخنرانی نیز قابل تحلیل است. واژه‌هایی چون «مقاومت»، «اعتماد به نفس» و «حق ملت» نه تنها بار معنایی مثبت دارند، بلکه نوعی هویت جمعی تولید می‌کنند. این واژگان جامعه را از حالت پراکندگی به سوی یک «ما»ی مشترک سوق می‌دهند. این همان کارکرد هویت‌ساز زبان است که در لحظات بحرانی نقشی اساسی ایفا می‌کند. از همین زاویه می‌توان دریافت که رهبری نه فقط سخن می‌گفت، بلکه هویت ملی را بازتولید می‌کرد.

از منظر یک پژوهشگر ارتباطات، نکته‌ای که باید برجسته شود این است که این سخنرانی را نمی‌توان در سطح تاکتیک‌های سیاسی فروکاست. این سخنان نمونه‌ای روشن از بهره‌گیری از دانش ارتباطات برای هدایت افکار عمومی و مدیریت بحران بود. در شرایطی که رسانه‌های جهانی تلاش دارند با برجسته‌سازی تهدید و فشار، جامعه ایرانی را دچار هراس کنند، رهبری با انتخاب چارچوب و لحن مناسب، توانست آرامش را جایگزین نگرانی سازد. این همان چیزی است که نشان می‌دهد قدرت واقعی در دنیای امروز صرفاً در ابزارهای سخت خلاصه نمی‌شود، بلکه در توانایی معنا بخشی و هدایت افکار عمومی نهفته است.

در پایان می‌توان گفت سخنان اخیر رهبری دست‌کم سه دستاورد ارتباطی داشت: نخست، بازگرداندن آرامش به جامعه‌ای که زیر فشار روانی رسانه‌های خارجی بود؛ دوم، تقویت انسجام و وحدت ملی در برابر تهدید‌های بیرونی؛ و سوم، ارسال پیامی روشن به بازیگران بین‌المللی مبنی بر پایبندی به حقوق مسلم ملت و در عین حال عقلانیت در سیاست هسته‌ای. این ترکیب پیچیده نشان می‌دهد که رهبری از زبان به‌عنوان ابزاری برای اقناع، اطمینان‌بخشی و هدایت افکار عمومی استفاده می‌کند. از نگاه منِ پژوهشگر علوم ارتباطات، این نمونه‌ای روشن است از اینکه چگونه یک رهبر می‌تواند در بزنگاه‌های حساس، با تکیه بر فنون ارتباطی، مسیر ذهن و احساس جامعه را مدیریت کند و همزمان معادلات خارجی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.

*پژوهشگر ارتباطات و رسانه

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار