سلام عزیزان، من پدر و مادر عزیزمو از دست دادم، هر روز و شب فکر میکنم منم میمیرم و به شدت میترسم اما نه از اون دنیا از تنها موندن پسر و همسرم که بعد از من اڐیت میشن، هفته ای یکبار نیرم دکتر با گریه که نوار قلب بگیرید من دارم سکته میکنم، خیلی حال روحیم بابت تداشتن پدرو مادرم داغونه، خاب و خوراک ندارم و هر روز دارم آب میشم ، تمام آشناها منو میبینن شوکه میشن از آب شدنم، با تمام غمم با پسر و همسرم سعی میکنم شاد باشم اما وقتی تنهام و اونا خابن من به شدت میترسم، فقط فکرای مرگ و از دست دادن و مردن میاد توی ذهنم و منو دیونه میکنه تا حدی که حس میکنم چند نفر توی خونه دارن منو نگاه میکنن و منتظرن منو کفن کنن و ببرن تو قبر،

عزیزم من با نظرت مخالفم
ما میریم کنار مرده هامون تا احساس ارامش کنند و بدونند که ما مثل گذشته عاشقانه دوسشون داریم و به یادشونیم
روح بلنئ و اسمونیشون حتما کنار ماست و دوست داره عزیزاش به یادش باشند

بعد از چند سال آشنایی قرار شد با دختری ازدواج کنم اما خانم خیانت کرد و با پسر همشهری خودش ازدواج کرد. تا تونستم و می تونم خودش و خانوادش رو نفرین کرده و می کنم. پدرش در مدت کوتاهی پس از ازدواجش مرد. چندبار اومده به خوابم و بهم التماس میکنه که حلالش کنم ولی نمی کنم. تاوان گریه ها و حسرتهای من را کی باید بدهد؟ امیدوارم دختره هم جوانمرگ بشه خودش یا شوهرش یا زندگیش فرو بپاشه. خدا ازش نگذره کسی که دل میشکنه. خائن جایگاهش جهنم ابدی هر دو دنیا باشه. بعد چند سال هنوز مجرد و افسردم و از همه چی بیزار شدم. تاوانش را باید پس بده.

سه سال مادرم فوت کرده هر روز دلم بی قراره هیچی از غمم کم نشه تو خدا برام دعا کنید زندگیم فلج شده شوهر و پسرم چقدر کم شانس بودن که من اینقدر ضعیفم برام دعا کنید دوستان شاید به زندگی برگردم خدا همه اموات بیامرزه

9سال پیش تک داداشمو از دست دادم ولی چون بچه سال بودم و همش10 سالم بود زیاد حالیم نبود چه اتفاقی افتاده
ولی الان میفهمم چی ندارم،الان میفهمم یچیم کمه،الان میفهمم نداشتنش درد داره،تازه دوماد بود داداشم همش 5 ماه بود که ازدواج کرده بود توی اب غرق شد.امروزم سالگرد ازدواجشه ،از خدا میخوام هیچکس داغ برادر نبینه،
آمین

پدرم هشت روز هست به رحمت خدا رفته اما دلم خیلی خیلی براش تنگشده

من دیروز بهترین دوستم تو سن ۲۷ سالگی با دو تا بچه فوت کرد‌ . خیییلی میگفت دلتنگتم بیا دیدنم ولی چون تو یه شهر دیگه بود سهل انگاری کردم. الان عذاب وجدان دارم تو رو خدا بگین من چکار کنم. دارم آب میشم از غصه.

سلام من یه دختر داشتم که ازدواج کرده بود البته بخاطر اینکه من ازپدرش بخاطر احتیاط جداشدم دخترم از بچگی اوردم پیش خودم با هزار بدبختی مشغله زیاد بزرگش کردم ازدواج کرد توسن خیلی کم ۱۴سالگی تا پنج سال پیش شوهرش بود چون محبت از اون ندید طلاق گرف مجددن دوباره ازدواج کرد یک سالو نیم پیش شوهرش بود اونجا دوام نیاورد خودکشی کرد الان هشت ماه که فوت کرده هروز از خدا میخوام که منم بکشه خواهش میکنم یه راهنمای کنیم ایا خودکشی دخترم که از روی بی تجربی بوده یا بی محبتی خدا اونو میبخشه

سلام من یکبار تجربه اش کردم خیلی وحشتناکه

من شیش ما پیش بر عصر تصادفی پدرم از دس دادم تک فر زنده هم هستم

چند روز پیش خواهرم ده روز قبل از مرگش ، توی حیاط خونمون سنگ قبری رو کنار خودش دید که اسم و فامیلیش روی قبر نوشته شده بود،با وجود اینکه همه اعضای خانواده کنارش بودیم ولی ما ندیدیم،و میگفتیم این توهم هست که داری میبینی.خدابیامرز از سنگ قبری که میدید میترسید.ولی میگفت بهتون ثابت میشه.تا اینکه فردای اون روز یکدفعه تپش قلب شدیدی گرفتش و حتی با وجود شوک ،ریتم قلبش خوب نشد.حدود هشت ساعت ریتم قلبش تا 150 متغیر بود. بعد مجبور شدیم به بیمارستان شهید رجایی تهران ببریمش.کمی حالش بهتر شد ولی دکترش بعدش گفت قلبش بدون دارو جواب نمیده.اونجا توی بیمارستان،پدربزرگ خدابیامرزمو توی خواب دیده بود که بهش گفته بود میای پیش ما.واقعا خواهرم فوت کرد و اصلا اون شب دچار توهم نشده بوده بلکه عالم غیب رو دیده بوده.خواهرم هرگز به هیچکس ظلم نکرده بود حتی زبانی.بیماری دیابت حدود نه سال داشت.وقتی زنده بود چون میدونستم بیحاله به جاش قرآن میخوندم و چند سالی میشه که مداومت داشتم به نیتش.شاید به این دلیل از رسیدن اجلش باخبر شده بود

سلام اگر یه کم فکر کنیم مرگ چیه ترسش چیه وقتی تولد دوباره هست وقتی از شکم مادر متولد میشویم میترسیم تا اینکه با حقیقت این دنیا اشنا میشیم پس مرگ هم تولد دوباره هست و مهمتر اینکه ما خدا رو داریم پس ترس از چی

مردن حق است واخر راه همه ولی خدا به ما رحم کند هم این دنیا وهم ان دنیا که در این دنیا هم انسان ذلیل وزمین گیر نشه وقتی که یادم به بعضیها میفته که چقدر در بستر بیماری ماندند وبازخم بستر هم از دنیا رفتند البته تا اونجا که من خوندم میگن خدا بواسته مریضی وزجری که انسان تواین دنیا میکشه گناهش پاک میشه ولی تن ادم میلرزه بعضی ها که راحت همه جورگناه مرتکب میشن بعد هم میگن حالا تا او ن دنیا شاید عذاب به اون دنیا هم نکشه واز همین دنیا شروع بشه پس چه بهتر که بار ثواب مونا بیشترکنیم وهر لحضه یاد مرگ باشیم.برای امرزش مومنین وشادی روح رفتگان صلوات بر محمد وخاندان پاکش

من مهر ماه سال ۹۵خواهر عزیزم رو از دست داذم . از اون وقت تا حالا دایم در حال خواندن مطالب مربوط به اموات و رفتگان هستم هنوز هم بعد از یک سال خرده ای از اون زمان مرگش رو باور نکردم . بعد از مرگش فهمیدم چقدر این حادثه به ما نزدیکه و چقدر غیر قابل پیش بینی . باید توشه برداشت وهر لحظه از این جهان رو سرمایه اخرت دونست . خدا رحمت کنه همه رفتگان روو ولی همه مسافر همین راهیم .

من خیلی میترسم ... خدایا خودت هوامونو داشته باش