منم تازه پدرمو ازدست دادم خیلی سخته ولی میدونم خدا بزرگه بابام خیلی مهربون بود 27سال بیماری تحمل کرد شرمندگی کشید جلو ما ولی چه میشه کرد خواست خدا بوده وآخرش غریب از دنیا رفت خیلی داغونم لطفا دعامون کنین
داداشم خودکشی کرده باهم زندگی میکردیم تو این خونه احساس خفگی میکنم دارم مدام به خودکشی فک میکنم هنوز یک ماه هم نشده دیگه تموم شدم مادرم پدرم برادرم
فقط میخوام بمیدم برم پیششون
من 5 روز پیش عشقمو تو تصادف از دست دادم ... قرار بود باهم ازدواج کنیم .. همچی داشت اماده میشد .. اما تو سن 25 سالگی از دنیا رفت و من الان دارم دیوونه میشم ...
خداوند ميفرماييد بشارت باد به صابران إنهائي كه وقتي مصيبتي مي بينند گويند انا لله وأنا اليه راجعون من هم الان پدرم رو از دست دادم و مي دانم چه قدر سخت است ولي با تقدير نمي شود جنگيد روح همه رفتگان شاد و بهترين ها را در پس اين مصيب براي شما از خداوند خواهانم
مهلا
۰۰:۴۹ ۲۴ شهريور ۱۴۰۰
سلام خدا بهتون صبر بده منم ۴۵ روزه شوهرمو با مرگ ناگهانی از دست دادم بیدارش کردم بره سرکار توو دسشویی افتاد و ایست قلبی کرد همون روز میخواستم براش کیک تولد سفارش بدم سه ساله ازدواج کرده بودیم و ب سختی ب هم رسیدیم خیلی برام سخته درکت میکنم چ حالی داری
احمدی
۲۲:۱۹ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
خداوند تمام اسیران درخاک رو بیامرزد به خصوص مادر بنده که تازه فوت شده در اثر ابن ویروس لعنتی خیلی وابستش بودم قلبم سوخته ولی راضیم به رضای خدا دعا کنین به خوابم بیاد وروحش شاد
من تنها یک پسرداشتم ۲۴ سال داشت۰دوسال است من افسرده بیمارم برای چه خدا داد بردش.شدهام مرده متحرک کاشکی منم زدودتربرم پیشش.جهت شادی روحش وتمام اموات فاتحه بفرستین
سلام .پدرم و برادرم در فاصله کوتاه از هم به دیار باقی شتافتند خیلی خوابشان را می بینم و در خواب باهم حرف می زنیم مخصوصا با پدرم چند بار در خواب به پدرم گفتم از احوال آن دنیا بگو به من گفت نپرس.
من همسرمو ۲۷ روزه از دست دادم
ما خیلی همدیگه رو دوست داشتیم
اون با سن کمش مرد خیلی بزرگ و مردم داری بود
دوستان زیادی داشت
پزشک بود
یه دختر ۷ ماهه دارم.هر روز بیشتر از دیروز دلتنگشم،چکار کنم آروم شم؟؟
دوست دارم بیاد منو ببینه
من از دست خدا ناراحتم
نباید اینکارو با ما میکرد
خیلی زووود ازم گرفتش
سلام من يه زن سی و پنج ساله ام، وقتی پدرم مرد هفده سالم بود، نامزدم که مرد نوزده ساله بودم، مردن های زیادی روتا به امروز دیدم خیلی زیاد، الان بجای رسیدم که مدام روزه سکوتم چون دنیا چیز جالبی برام نداره بخام در موردش حرف بزنم
اگه نمی تونید پیداشون کنید می توتید به نیابت از پسرتون در راه اون بعضیها که می گید خیرات بدید خیرات هم می توته مادی باشه هم معنوی بسته به دینی که پسرتون داشت
فقط میخوام بمیدم برم پیششون
ما خیلی همدیگه رو دوست داشتیم
اون با سن کمش مرد خیلی بزرگ و مردم داری بود
دوستان زیادی داشت
پزشک بود
یه دختر ۷ ماهه دارم.هر روز بیشتر از دیروز دلتنگشم،چکار کنم آروم شم؟؟
دوست دارم بیاد منو ببینه
من از دست خدا ناراحتم
نباید اینکارو با ما میکرد
خیلی زووود ازم گرفتش